همانگونه كه پيداست ، چهارمين نام ، ابوالفتوح است . بنابراين، ايشان در بين مفسران سرشناش شيعه ، از جايگاه و اعتبار ويژه اى برخودار است .
خويى، سيد ابوالقاسم (1278ـ1371)
معجم رجال الحديث. چاپ اول، نجف اشرف ، 1398ق/ 1978م ، چاپ دوم : بيروت، 1403ق . چاپ چهارم : قم ، 1410ق/ 1369ش .
آقاى خويى به نقل از فهرست منتجب الدين از ابوالفتوح با صفات عالم ، واعظ و مفسر دين ياد كرده است و به نقل از معالم العلماء از ابن شهرآشوب دو كتاب روض الجنان و شرح الشهاب را براى او ذكر كرده است. ۱ اثر رجالى مقدم بر آن، بهجة الآمال، از عليارى هم عين همين مطالب را آورده است و نكات افزونترى نيز دارد. ۲ آقاى خويى با اينكه درصدد تأليف رجال حديث بوده و بايد به ابوالفتوح از منظر دانش علم الرجال مى نگريست و موضع او را تعيين مى كرد، ولى چنين نكرده است و فقط به بازگويى مطالب دو كتاب فوق پرداخته است .
طباطبايى اردكانى ، سيدمحمود (1315ـ1372)
گزيده متون تفسيرى فارسى ، چاپ چهارم : تهران ، 1373 . چاپ پنجم : تهران ، اساطير ، 1375.
نويسنده كه در صدد بررسى مهمترين تفاسير فارسى بوده است، ذيل تفسير ابوالفتوح به زندگى و ديگر آثار ابوالفتوح مى پردازد . نويسنده ابتدا گزارشى درباره نياكان ابوالفتوح و آن گاه محل زيست او ، شهررى مى آورد . درباره محل و تاريخ تولد و درگذشت او مى نويسد :
ابوالفتوح در رى زندگى مى كرد و در همين شهر نيز درگذشت و در كنار بقعه امامزاده حمزه و حضرت عبدالعظيم مطابق وصيت خودش به خاك سپرده شد . سال