آذرنوش تحليلهاى مفيد و جامعى درباره ويژگيهاى ترجمه هاى ابوالفتوح عرضه مى كند. او معتقد است كه ابوالفتوح نيز مانند ديگر مترجمان، در فضاهاى گوناگون و در مقابل متن هاى گوناگون، واكنش هاى متفاوتى از خود نشان داده است. از اين رو به سه نوع ترجمه در آثار او مى پردازد: 1. ترجمه احاديث و روايات؛ 2. ترجمه برخى از آيات الهى در درون تفسير؛ 3. ترجمه رسمى و مستقل او از قرآن كريم.
ترجمه احاديث و روايات : شيخ در ترجمه متون عربى غير قرآنى، بى ترديد يكى از زبردست ترين مترجمان كهن است. البته مى دانيم كه تفسير او خود سراپا ترجمه است و آن مايه هايى كه زاده انديشه و احساس شيخ است، به قياس متن هاى ترجمه اى، بسيار اندك مى نمايد. اما او گاه متن عربى حديثى يا خبرى را نيز به تمامى نقل كرده و ترجمه فارسى آن را در پى مى آورد. گاه نيز جمله نخست خبر را ذكر كرده، سپس ترجمه آن و بقيه روايت را به فارسى عرضه مى كند. در اين گونه ترجمه هاست كه وى غالبا از كمند نحو عربى و تنگناى كلمات مى گريزد و معانى را در قالب هايى دستورى و با واژگانى غالبا فارسى بيان مى كند.
در جملات، همه جا اصالت زبان فارسى مراعات شده، و ميل شيخ به يافتن معادلهاى فارسى در برابر كلمات عربى نيز كاملاً آشكار است. مگر در برخى موارد كه در صدد رعايت تركيب عربى داشته است. نويسنده چند نمونه زير را آورده است:
«الهى عجّت اليك الاصوات بضروب اللغات يسألونك الحاجات و حاجتى اَنْ تذكرنى على طول الِبلَى اذا نسينى اهلُ الدنيا: بار خدايا! آوازها بلند شد به تو به زبانهاى مختلف؛ از تو حاجت مى خواهند. حاجت من آن است كه چون مرا در آن منزل وحدت و وحشت فرود آرند و خلقان مرا فراموش كنند، مرا به ياد دارى.»
«حسبى من الطعام مايقيم ظهرى و لايمنعنى عبادةَ ربّى: مرا از طعام آن قدر بس كه پشت من راست دارد و مرا از عبادت خداى عزوجل باز ندارد» (ياحقى، 2/248). «لادَرَيْتَ كذلك كنت فى الدنيا؟: مداناش (نسخه: مدانادى) كه در دنيا همچنين نادان بودى؟»
البته همه نمونه هاى ترجمه اى كه در تفسير ابوالفتوح مى توان يافت، روان و