263
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

ناگرويدگان، با همان گنگى و نا معلومى، در همه تفاسير، خواه سنى و خواه شيعى، باقى مى ماند. گاه گنگى را ـ در جاى هايى كه كار برايشان تنگ مى آمد ـ به حد اعلى مى رساندند، مثلاً غالب مترجمان، آيه ثمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ را كه بسيار مسأله انگيز است، به «او بر عرش مستوى شد» ترجمه كرده اند، حال آنكه از اين جمله فارسى هيچ معنايى نمى توان به دست آورد.
حال اگر بتوانيم نشان دهيم كه ابوالفتوح در بسيار جايها ـ بلكه در همه جا ـ تفسير رسمى را پيش روى داشته و تا زمانى كه ترجمه با سليقه و مذاق شيعى او همنوا بوده، عينا همان را رونويس مى كرده، آن گاه به آسانى علت اختلاف ميان نثر ترجمه و نثر بقيه كتاب برايمان روشن خواهد شد و خواهيم دانست چراگاه از تفسير قرن ششمى او، بوى قرن چهارم برمى خيزد.
يا ايهاالّذين آمنوا اتّقواللّهَ وقولوا قولاً سديدا (احزاب/ 70).
الف ـ اى آنان كه گرويده اى، بترسى از خداى و بگويى گفتنى درست.
ب ـ اى آن كسها كه بگرويديد، بترسيد از خداى و بگوايد گفتارى (م) راست (ح) (ترجمه رسمى، 6/1434).
أَنِ اعْمَلْ سابغاتٍ وقَدِّرْ فى السَّردِ واعملوا صالحا اِنّى بماتعملونَ بصيرٌ (سبأ/ 11).
الف ـ كه بكن زره هاى تمام و اندازه نگاه دار در پيوستن. بكنى كار نيكو كه من به آنچه مى كنى بيناام.
ب ـ كه بكن زره ها تمام (م) و اندازه كن (ح) اندر بافتن، بكنيد نيكيها كه من بدآنچه همى كنيد بيناام (ترجمه رسمى 6/1453؛ ناصح 3040).
نمونه اين آيات و اين ترجمه ها بسيار است. او دو نمونه ديگر كه در مقاله ناصح نيست، آورده است تا نشان دهد كه ابوالفتوح، گاه كلمات كهن فارسى را نپسنديده و به جاى آنها كلمات ظاهرا معمول تر عربى نهاده، و نيز گاه ترجمه رسمى را به ميل خود اصلاح كرده است:
ثُمَّ استوَى الى السماءِ و هى دخانٌ فقال لها وللأرضِ ائتيا طوعا اَو كَرْها (فصلت/ 11).
الف ـ پس قصد كرد به آسمان و آن دودى بود. گفت آن را و زمين را كه بيايى به طاعت يا به كراهت (ياحقى 16/55).


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
262

6ق.، چون ابوالفتوح و ميبدى و سورآبادى، كوشش هاى خردمندان و يافته هاى گرانمايه گذشتگان خويش و به خصوص بزرگترين گنجينه لغوى قرآنى، يعنى ترجمه رسمى معروف به ترجمه تفسير طبرى را ناديده رها كنند و خود از نو به معادل يابى دست زنند. ترجمه رسمى از گواراترين سرچشمه هاى زبان فارسى سيراب شده و به تأييد بزرگترين دانشمندان و فقيهان خراسان مؤيد گرديده است و لاجرم براى هر مترجم دلگرمى و پشتوانه اى بى مانند است.
آنچه در كار ابوالفتوح مى توان ملاحظه كرد، آن است كه وى، به راستى زحمت ترجمه مجدد قرآن را بخود نداده، بلكه در درجه نخست به همان ترجمه رسمى اعتماد كرده است. و اين امر ظاهرا رايج بوده و معقول نيز همين شيوه است. اما در عمل، برخى دشواريها پيش مى آيد كه مترجم ناچار است به گونه اى، از پس آنها برآيد. اين دشواريها عموما در دو محدوده قرار مى گيرند: نخست آنكه ممكن است مترجمان گذشته در برخى جايها دچار لغزش شده باشند. در اين صورت بديهى است كه مترجمان بعدى ناچاراند خود ترجمه را اصلاح كنند؛ ديگر آنكه مترجم نخست ناچار قرآن كريم را از ديدگاه مذهب خود مى فهميده و تفسير و سپس ترجمه مى كرده؛ دانشمندان قرن هاى بعد كه بر آن كار اعتماد داشتند، البته در مقابل ترجمه هايى كه با مذهب ايشان همساز نبود بى تفاوت نمى ماندند و كلمات، و حتى گاه عباراتى را كه خود مى پسنديدند، به جاى معادلهاى كهن مى گذاشتند. ما نمونه اين كار را پيش از اين هم ديده ايم، عامل ديگرى هم كه در تغيير جزئى برخى معادلها مؤثر مى افتاد، همانا قراءات مختلف قرآن كريم بود: اى بسا فعل كه برخى معلوم و برخى مجهول خوانده اند، و اى بسا كلمه مفرد كه به قرائت برخى، جمع است.
با اين همه نبايد پنداشت كه اختلاف مذهب يا اختلاف در تفسير و خاصه شأن نزول آيات پيوسته موجب اختلاف در ترجمه نيز مى شده است. مترجمان در بسيار جايها مى توانستند كلمه را همچنان گنگ و نامعين ترجمه كنند و سپس در تفسير، معانى گوناگون آن را شرح دهند. مثلاً «ناگرويدگان» ممكن است منافقان، معارضان يكى از غزوها، بت پرستان يا حتى جهودان باشند، اما در ترجمه، كلمه

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 73951
صفحه از 293
پرینت  ارسال به