قد كتبت فى زمانه ، و على ظهرها خطّه الشريف و اجازته لبعض تلامذته و كان اجازته له سنة اثنتين و خمسين و خمس مائة و عبّر عن نسبه هكذا : الحسين بن على بن محمد بن احمد الخزاعى و قد قرأها جماعة أُخرى ايضا عليه و منهم ولد الشيخ ابى الفتوح هذا ايضا و خطّه الشريف لا يخلو عن ردائة.
به گواهى اين هر سه سند كه مؤيد يكديگر نيز هست ، ابوالفتوح قطعا پس از 540 و دست كم تا سال 552 زنده بوده است . از طرفى وى در زمان تأليف كتاب نقض (556ـ559) در قيد حيات بوده است زيرا شيخ عبدالجليل قزوينى صاحب نقض در چند موضع نام او را با عبارت ترحّم «رحمه اللّه » آورده است . پس وفات وى محدود مى ماند ميان سالهاى 552 تا 559 ، و تنها قول صاحب شاهد صادق با اين تاريخ معارض مى نمايد.
مرحوم محدّث ارموى هوشمندانه تناقض را به اين صورت حل كرده است كه صاحب شاهد صادق اين تاريخ را به صورت رقومى ديده ، يعنى در جايى كه مأخذ كتاب مزبور بوده ، عبارت نه به طريق حرفى بلكه به شيوه عددنگارى بوده و ظاهرا 540 خوانده مى شده است و نظر به آن كه برخى نويسندگان اعداد را نيز همانند حروف و كلمات مندمج و درهم فرو رفته مى نويسند ، چنان كه تشخيص عدد مقدّم و مؤخّر دشوار مى شود و با كمك قرينه معلوم مى گردد ، و در صورت نبودن قرينه ، خواننده كه به نظر خود يكى را مقدّم مى دارد ، گاهى درست مى خواند و گاهى هم به اشتباه مى افتد . در اين جا نيز مى توان پنداشت كه در اثر تقديم و تأخير در دو رقم اول اين عدد ، نوعى جابه جايى رخ داده و به احتمال نزديك به يقين تاريخ وفات ابوالفتوح در آن مأخذ اصلى 554 بوده است ، امّا ناقل به اشتباه عدد چهار را كه در مرتبه يكان بوده در مرتبه دهگان ديده و در اثر عدم تشخيص و بدخطى ، عدد پنج آن را صفر خوانده و در مرتبه يكان ديده است ، بنابراين عدد 554 سال وفات ابوالفتوح ، 540 خوانده شده است.
اگر اين استحسان دلپذير را به عنوان حلّ اين تناقض بپذيريم ـ كه ظاهرا دليلى براى نيافتنش در دست نيست ـ هيچگونه ابهام و اشكال ديگرى باقى