آن تعميم پيدا كند. ۱
آقابزرگ نسخه اى از اين ترجمه را در كتابخانه خوانسارى به خطّ سيّد مير مرتضى بن علم الهدى طالقانى (كتاب 1129) ديده است. نيز نسخه ديگرى از ترجمه فارسى ديده كه در اول آن اينگونه نوشته بوده است:
ترجمه الورع المشهور الآمير ضياء الدين الذى ظفر بالنسخة و أتى بها الى ايران فاشتهرت فى مدة قليلة و سمع بها الشاه طهماست. فأمر أن يتوشح باسمه فكتب له خطبة باسمه.
آقابزرگ در پايان متذكّر مى شود كه شايد ضياء الدين لقب ابراهيم باشد. ۲ بر اين اساس حسنيه يك ترجمه بيشتر ندارد.
با توجه به اينكه تا كنون نسخه اى خطّى از متن عربى اين كتاب به دست نيامده است و از طرف ديگر نسخه هاى فارسى آن بسيار زياد و در جهان پراكنده است، مى توان حدس زد كه اساسا اصالت عربى ندارد. ولى در ابتداى آن تصريح شده كه اصل آن عربى است و به فارسى برگردان شده است. برخى در صحّت عربى بودن اصل آن شك دارند و آن را ساخته كسانى مى دانند كه با اين ادّعا مى خواسته اند شأن و منزلت اين اثر را بالا ببرند و يك موقعيت علمى براى آن بسازند. ۳
نيز دو ترجمه اردو از آن سراغ داريم: سيد عنايت حسين پهرسرى آن را به اردو ترجمه كرده است. و توسط مولانا ذيشان حيدر زير عنوان مناظره حسنيه به اردو برگردان شده است. ۴
همچنين يك ترجمه تركى دارد كه در قاهره، به سال 1298ق چاپ شده است.
گويا گزيده اى از حسنيه توسّط سرجان ملكم به انگليسى ترجمه شده است. ۵
1.دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج۱، ص۱۱۲.
2.الذريعه، ج۴، ص۹۷.
3.همان، ج۷، ص۲۰.
4.نك : مقاله مكالمات حسنيه، محمد رضا زادهوش، ارائه شده به كنگره ابوالفتوح رازى، مجموعه مقالات كنگره ابوالفتوح، ج ۴.
5.ترجمه هاى متون فارسى، اختر راهى، ص۳۴ ؛ اماميه مصنفين، سيد حسين عارف تقوى، ج۲، ص۳۵۹.