مترجم امير ضياء الدين دانسته شده و او بود كه آن را به ايران آورد و ميان مردم مشهور شده و شاه تهماسب شنيد و دستور داد كه بنام او سازند و خطبه اى هم بنام او در آغاز آن گذارده شده است .
ابراهيم استرابادى در بازگشت از مكّه با شيعيان آنجا آميزش مى كند و رساله حسنيه را نزد سيدى پارسا مى بيند و مى خواند و از او مى گيرد و نسخه برمى دارد و بايران ارمغان مى آورد و بدرخواست دوستى آن را بفارسى برمى گرداند و راوى داستان در آن «پيشواى جهان و علامه دوران جامع معانى معلم ثانى العارف باللّه والعالم باللّه شيخ ابوالفتوح رازى مكى» است.
داستان كنيزى است حسنيه نام از آن بازرگانى شيعى و از ياران و ملازمان جعفر بن محمد صادق (83ـ147ق) كه او را در پنج سالگى خريده و بمكتب برده بود و او ده سال بخانه امام جعفر صادق مى رفت و مى آمد و نزديك بيست سال دانشها آموخت و بسيار هم زيبا بود و خواجه بسيار تنگدست شد و بكنيز شكايت از تهى دستى خود كرد و بگفته همو او را نزد يحيى بن خالد برمكى و هارون رشيد برد و بهاى او صدهزار دينار زر خليفتى گفت و در پاسخ هارون هم گفته بود كه او با همه دانشمندان مى تواند مناظره كند و آنها را ملزم سازد.
بارى او در نزدهارون رشيد (170ـ193ق) با دانشمندانى مانند قاضى ابويوسف يعقوب بن ابراهيم شاگرد ابى حنيفه (113ـ182ق) و شافعى (150ـ204ق) و ابراهيم بن خالد عونى گويا ابراهيم بن خالد كلبى بغدادى (م 240) كه در پايان رساله ابراهيم نظام (185ـ222ق) مى شود و دانشمندان ديگر مناظره كرده و در بيش از هشتاد و سه مسئله با آنها گفتگو نموده و بر آنان چيره گرديده است و در پايان گفتگو حق بودن مذهب شيعى بر همه آشكار مى شود. در اين رساله بسيارى از استدلالهايى كه در كتب جدال و كلام شيعى آمده است ديده مى شود . گويا در همان سال 958ق يا اندكى پيش و پس از آن در دستگاه تبليغ مذهبى دربار صفوى اين رساله را ساخته اند.