آقاى شعرانى در مقدمه روح الجنان راجع به اهميت اين اثر نكاتى نوشته است . ابتدا درباره رجحان تفسير شيخ ابوالفتوح، از جهت فصاحت لفظ و لطف عبارت بر همه تفاسير فارسى شيعه مى نويسد : با اينكه مؤلّف اصلاً از نژاد عرب است چون خاندان او ساليان دراز در بلاد عجم زيسته و او خود در ادب زبان فارسى از نظم و نثر تبحر كامل داشت و كتاب او از بزرگترين نمونه هاى نثر فصيح فارسى است و آن لطف تحرير و عذوبت بيان كه در آن است در تفاسير ديگر نيست. امّا خوانندگان را به اين نكته توجه مى دهد كه اگر عبارت او براى مردم زمان ما اندكى غير مأنوس باشد با اندك ممارست مأنوس مى گردد. ۱
مقاله نگار ابوالفتوح در دايره المعارف بزرگ درباره رواج اين اثر و استقبال مردم از آن به چند مطلب اشاره كرده و چند عامل را به هم پيوند داده است:
تفسير ابوالفتوح با اقبالى شايان روبه رو شد و رواجى گسترده يافت ، چندانكه در زمان تأليف النّقض به گفته قزوينى رازى : «نسختهاى بى مر و بى عدد است آن را در طوايف اسلام و ظاهر و باهر در بلاد عالم» و نيز «ائمه و علماى همه طوايف طالب و راغب اند» آن را . ابوالفتوح در مقدمه كتاب پس از ذكر شروط تفسير و مفسر قرآن چنين مى گويد : «پس چون جماعتى از دوستان و بزرگان از اماثل و اهل علم و تديّن اقتراح كردند كه در اين باب جمعى بايد كردن ، چه اصحاب ما را تفسيرى نيست مشتمل بر اين انواع ، واجب ديدم اجابت كردن ايشان و وعده دادن به دو تفسير : يكى به پارسى و يكى به تازى ؛ جز كه پارسى مقدم شد بر تازى ، براى آنكه طالبان اين بيشتر بودند و فايده هر كسى بدو عام تر بود».
با اينهمه ، اينكه آيا به واقع ابوالفتوح به تأليف تفسيرى مشتمل بر آنچه خود وى در همين مقدمه بايسته هر تفسيرى دانسته ، توفيق يافته است يا نه ، مطلبى است كه نياز به تحقيق بيشتر دارد . مسلم بايد دانست كه تفسير وى از ديدگاه علمى به هيچ روى پرفايده تر از التبيان شيخ طوسى نيست و نمى توان