او تنها در كليات مى تواند با تفسير شيخ طوسى مشابهت داشته باشد. ۱
بنابراين، سرچشمه تأثيرپذيريهاى ابوالفتوح را بايد در ميان ديگر تفاسير جستجو و جو كرد. در حقيقت، آنچه درباره اسلوب تفسير ابوالفتوح كمتر مورد توجه قرار گرفته، پيروى آن از سنّت تفسير نويسى فارسى است.
درباره مقايسه دو تفسير ابوالفتوح و تفسير طبرى داوريهاى مختلف عرضه شده است. اين مقايسه از آن جهت اهميت دارد كه ربط و پيوند يك اثر شيعى با يك اثر سنّى را نشان مى دهد. نظر عسكر حقوقى اين است كه دليلى بر تأثيرپذيرى ابوالفتوح از تفسير طبرى و ترجمه آن در دست نيست ۲ . ولى اين سخن با يافته هاى ياحقى و ناصح، مصحّحان تفسير ابوالفتوح سازگار نيست؛ زيرا با پژوهش آنها مسلّم شده است كه تفسير و ترجمه تفسير طبرى يكى از منابع اصلى ابوالفتوح بوده است. ترجمه ابوالفتوح از آيات قرآنى، در موارد متعدّد با ترجمه آيات در ترجمه تفسير طبرى همانندى يا همخوانى نشان مى دهد. مشتركات در زمينه شواهد شعرى نيز به حدّى است كه نمى توان ادّعا كرد كه ابوالفتوح عنايت خاصّى از اين جهت به طبرى نداشته است. در مباحث لغوى و نحوى نيز اين عنايت ديده مى شود. حتّى در مسائل فقهى با آنكه ميان ابوالفتوح و طبرى اختلاف مذهب وجود دارد، ابوالفتوح به نقل نظر طبرى و نقد آن توجه خاصّى نشان مى دهد. بر اساس شمارش ياحقى و برخلاف نظرى كه تاكنون وجود داشته است، ابوالفتوح بارها، بلكه افزون بر 50 بار به نام طبرى اشاره كرده است و اين غير از استفاده هاى موردى و غير مستقيم او از تفسير طبرى است. ۳
اقتباسهاى ابوالفتوح از طبرى موجب نشود كه وى را متمايل به اهل سنّت بدانيم، بلكه فورا بايد به عبدالجليل قزوينى رازى كه معاصر ابوالفتوح است، نظر
1.دايره المعارف بزرگ اسلامى، ج۶، ص۱۱۲ .
2.تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى، عسكر حقوقى، ج۱، ص۲۱۰ .
3.«تفسير آيات تفسير طبرى و ابوالفتوح رازى»، محمد مهدى ناصح، ص۳۰۵ و ۳۰۸ و ۳۱۶؛ «طبرى و ابوالفتوح» محمد جعفر ياحقى، ص۳۲۵ و ۳۲۷ و ۳۲۹ـ۳۳۲ .