افكنيم كه ضمن توضيح ديدگاههاى شيعى او اعتقاد ابوالفتوح در مورد خلفاى سه گانه و لعن آنها را مطرح كرده است. ۱ سخن مدرس تبريزى در اين باره را يادآور مى شوم كه نوشت ابوالفتوح در تفسيرش به ردّ و نقد و ابطال شبهات مخالفين همّت گماشت. ۲
بنابر اين، نقلها يا اقتباسهاى ابوالفتوح از طبرى يا از ديگر منابع سنّى صرفا در جهت عرضه مسائل علمى است يا در حوزه مباحث اعتقادى است كه پس از نقل به نقد آنها مى پردازد.
جايگاه ادبى : تفسير ابوالفتوح يك اثر ادبى است و در ادبيات و فرهنگ فارسى داراى منزلت مى باشد. از اين رو بسيارى از اديبان را مجذوب خود ساخته و از اين منظر ، ابعاد آن را تحليل كرده اند. يكى از نويسندگان در اين باره چنين نوشته است :
با اين كه ابوالفتوح رازى ، خود عرب نژاد بوده ، اين تفسير را به زبان فارسى متداول زمان خويش تدوين كرد و اثرى خلق كرد كه ديگر آثار فارسى را تحت تأثير قرار داد. ۳
ميرزا ابوالحسن شعرانى درباره ادبيات فارسى مفسر ، چنين مى گويد :
تفسير شيخ ابوالفتوح رازى ، از جهت فصاحت لفظ و لطف عبارت بر همه تفاسير فارسى شيعه رجحان دارد ، با اين كه مؤلّف اصلاً ازنژاد عرب است . او در ادب زبان فارسى ، از نظم و نثر تبحر كامل داشت . كتاب او از بزرگترين نمونه هاى نثر فصيح فارسى است و آن لطف تحرير و عذوبت بيان كه در آن است در تفاسير ديگر نيست . ۴
البته نبايد از نظر دور داشت كه برخى تعابير غير مطابق با قواعد فارسى ، در عبارات فارسى ابوالفتوح ديده مى شود ؛ مانند تركيبهاى اولى تر و اسبابها، كه در نثر
1.نقض معروف به بعض مثالب النواصب ، به كوشش ميرجلال الدين محدث ارموى ، ص۲۱۲ ، ۲۶۲ ، ۲۶۳ ، ۲۸۰ ، ۲۸۱ ، ۵۲۵ ، ۵۲۶ .
2.ريحانة الادب، ص۲۲۷ .
3.«روض الجنان و اسباب نزول» ، محمدحسين مبلغ ، پژوهشهاى قرآنى، ش ۱ ، بهار ۱۳۷۴ ، ص۱۸۳ .
4.روح الجنان ، به كوشش شعرانى ، تهران ، اسلاميه ، ۱۳۵۲ ، ج۱ ، ص۱۹ .