71
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

وى زياد به چشم مى خورد ، ولى در مجموع نثرى مستحكم دارد و توانسته طرفداران ادبيات فارسى را جذب كند .
سبك ادبى : در فصل قبل جايگاه و منزلت اين تفسير در فرهنگ و ادبيات فارسى بررسى شد. اين جايگاه مرهون سبك ادبى آن است؛ يعنى به خاطر داشتن سبك و صبغه ادبى، آن منزلت را يافته است. از اين رو در اين فصل سبك آن بررسى مى شود.
يكى از مشخصه هاى تفسير ابوالفتوح در عرصه سبك شناختى، نثر فصيح فارسى آن است و داراى لطفِ تحرير و عذوبت بيان است .بعضى عبارات او براى مردم اين روزگار شايد اندكى غير مأنوس باشد ، ولى با اندك ممارست مى توان با آن مأنوس شد و غير مأنوس بودن خللى به فصاحت آن نمى زند.
اين تفسير از لحاظ سبك، در برخى ابعاد شبيه مجمع البيان و تبيان است ، زيرا همه اين تفاسير در ادبيات فارسى از آثار ارزنده محسوب مى شوند. و از منابع و مصادر اصيل فرهنگ فارسى بشمار مى آيند . اهل ادب فارسى قبول دارند كه اين آثار از متون قابل ملاحظه و اعتماد و داراى مرجعيت اند. ۱ اين ويژگيها تا حدّ زياد برخاسته از سبك آنها است.
اين اثر در عداد كتب علمى دوره اى قرار دارد كه از نثر قديم تقليد مى شده است ؛ زيرا در صرف و نحو و لغات و طرز جمله بندى كاملاً به كتب قرن پنجم شباهت دارد و غالب سليقه هاى آن عصر در اين كتاب ديده مى شود .
نوع نثر تفسير ابوالفتوح كاملاً به كتب سده 5 ق/ 11 م شباهت دارد . بويژه در هنگام نقل قصص از نوع نثر مرسل پيروى كرده است. ۲
با اينكه اين تفسير در نيمه اول قرن ششم قمرى نگاشته شده ، ولى كاملاً از نثر مرسل و ساده كه در قرن چهارم و پنجم قمرى رواج داشته تقليد كرده است. همين نثر در كتابهايى مثل قابوسنامه مشهود است . نثر مرسل در عين رعايت جانب فصاحت و

1.آشنايى با تفاسير قرآن مجيد ، ص۱۲۴ .

2.گزينه روض الجنان ، به كوشش احمدى بيرجندى ، ج ۱ ، ص۱۶ .


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
70

افكنيم كه ضمن توضيح ديدگاههاى شيعى او اعتقاد ابوالفتوح در مورد خلفاى سه گانه و لعن آنها را مطرح كرده است. ۱ سخن مدرس تبريزى در اين باره را يادآور مى شوم كه نوشت ابوالفتوح در تفسيرش به ردّ و نقد و ابطال شبهات مخالفين همّت گماشت. ۲
بنابر اين، نقلها يا اقتباسهاى ابوالفتوح از طبرى يا از ديگر منابع سنّى صرفا در جهت عرضه مسائل علمى است يا در حوزه مباحث اعتقادى است كه پس از نقل به نقد آنها مى پردازد.

جايگاه ادبى : تفسير ابوالفتوح يك اثر ادبى است و در ادبيات و فرهنگ فارسى داراى منزلت مى باشد. از اين رو بسيارى از اديبان را مجذوب خود ساخته و از اين منظر ، ابعاد آن را تحليل كرده اند. يكى از نويسندگان در اين باره چنين نوشته است :
با اين كه ابوالفتوح رازى ، خود عرب نژاد بوده ، اين تفسير را به زبان فارسى متداول زمان خويش تدوين كرد و اثرى خلق كرد كه ديگر آثار فارسى را تحت تأثير قرار داد. ۳
ميرزا ابوالحسن شعرانى درباره ادبيات فارسى مفسر ، چنين مى گويد :
تفسير شيخ ابوالفتوح رازى ، از جهت فصاحت لفظ و لطف عبارت بر همه تفاسير فارسى شيعه رجحان دارد ، با اين كه مؤلّف اصلاً ازنژاد عرب است . او در ادب زبان فارسى ، از نظم و نثر تبحر كامل داشت . كتاب او از بزرگترين نمونه هاى نثر فصيح فارسى است و آن لطف تحرير و عذوبت بيان كه در آن است در تفاسير ديگر نيست . ۴
البته نبايد از نظر دور داشت كه برخى تعابير غير مطابق با قواعد فارسى ، در عبارات فارسى ابوالفتوح ديده مى شود ؛ مانند تركيبهاى اولى تر و اسبابها، كه در نثر

1.نقض معروف به بعض مثالب النواصب ، به كوشش ميرجلال الدين محدث ارموى ، ص۲۱۲ ، ۲۶۲ ، ۲۶۳ ، ۲۸۰ ، ۲۸۱ ، ۵۲۵ ، ۵۲۶ .

2.ريحانة الادب، ص۲۲۷ .

3.«روض الجنان و اسباب نزول» ، محمدحسين مبلغ ، پژوهشهاى قرآنى، ش ۱ ، بهار ۱۳۷۴ ، ص۱۸۳ .

4.روح الجنان ، به كوشش شعرانى ، تهران ، اسلاميه ، ۱۳۵۲ ، ج۱ ، ص۱۹ .

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74301
صفحه از 293
پرینت  ارسال به