75
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

چگونه چاپلوسى مى كنند و كلام منمّق مزخرف چگونه مى كنند تا تو را به گفتِ زبان به عجب مى آرند .» ۱
مديريت مجله گلستان قرآن بخشى از مقاله خاتمة الطّبع نوشته محمد قزوينى را با عنوان «تعبيرات ، اصطلاحات و لغات نادره تفسير ابوالفتوح رازى» چاپ كرده است . اين مقاله ، جامع و تحليلى ترين نوشته در اين زمينه است. ۲
بخش زيادى از تفسير ابوالفتوح، ترجمه است و بايد ضوابط ترجمه را مراعات كند. سبك اين اثر از يك نظر منوط به مراعات ضوابط ترجمه به ويژه معادل گزينى است. اينكه تا چه اندازه ابوالفتوح به متن وفادار مانده يا آزاد ترجمه كرده است ؛ نيز معادلهاى او تا چه اندازه بيانگر هويت و ماهيت واژگان و اصطلاحات اصلى است، از مباحث جدّى است. يك تحليل در اين باره اينگونه است:
إحاطته بمفردات اللغة الفارسية المرادفة تماما مع مفردات لغة العرب ، فى مثل : «فسوس» مرادفة لكلمة «الاستهزاء» و «ديو» لكلمة «الشيطان» ؛ لأنه من الجنّ ، والجنّ فى الفارسية : «ديو» و «پيمان» لكلمة «الميثاق» و «برفروزد» لقوله «استوقد» و «دوزخ» لجهنم ، و «كارشكسته» بمعنى «كاركشته» مرادفة لكلمة «ذلول» و «شكمش بياماسامد» بمعنى «انتفخ بطنه» و «خداوندان علم» بمعنى «اولوا العلم» و «خاك باز شياراند» بمعنى «تثير الأرض» و «همتا» و «انباز» بمعنى «الشريك» و «ستون چوب دركش گرفت» بمعنى «چوب ستون را در بغل گرفت» مرادفة لقولهم: «احتضن الشى ء» و «ما خواستمانى كه در آن خيرى بودى تا ما نيز به آن خير برسيدمانى» تعبير فارسى قديم و هكذا «و ما را بپاى ، و گوش نما» مرادفة لكلمة «راعنا» و «با من بازار مى كنى» ترجمة لعبارة : «أم إليّ تشوقت» من كلام الإمام أميرالمؤمنين عليه السلام ، و ربما قرئ بالسين ، و لعل العبارة ترجمة «تسّوقت» بالسين لتكون ترجمتها «بازار گرمى مى كنى».
و استعمل «مه» ـ بكسر الميم ـ بمعنى «الأكبر» فى قوله: «هارون در سال امن و

1.گزينه روض الجنان ، احمدى بيرجندى ، ج ۱ ، ص۱۹ .

2.گلستان قرآن ، ش ۷۲ ، ۱ مرداد ۱۳۸۰ ، ص۳۲ـ۳۷ .


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
74

است، زيرا فعلهاى آن با ديگر آثار متفاوت است. برخى از مشخصه هاى فعلها اين گونه است:
فعلهاى شرطى و ترديدى و استمرارى را با ياى مجهول استعمال كرده است. متكلّم مع الغير در فعلهاى ترديدى يا شرطى مزبور به صيغه خاصى را كه فقط در قرن چهارم يا در قرن پنجم به تقليد قديم ، معمول بوده است ؛ مانند : «كردمانى» و «ديدمانى» و «مُردمانى» كه در بلعمى و كتب متصوّفه و اسكندرنامه بوده، در اين تفسير هم به چشم مى خورد. ديگر استعمال فعلهاى مكرّر ـ و عدم حذف افعال به قرينه ، جز بندرت. ۱
سبك تفسير ابوالفتوح در بايد با فرهنگ زمانه خودش سنجيد نه با اين زمان ؛ زيرا در اين كتاب اصطلاحات خاصّى به كار رفته كه در عصر خودش ميان مردم متداول بوده؛ ولى در روزگار ما ، مردم به آنها انسى ندارند. براى نمونه استعمال جمعِ مخاطب، به جاى مفرد ؛ چنانكه در اين دوران ، چون به يك تن خطاب كنيم ، مى گوييم : رفتى و زمانى كه به گروهى خطاب نماييم ، مى گوييم : رفتيد ، همچنين است گفتى و گفتيد يا زدى و زديد. ولى ابوالفتوح در بسيارى از موارد در خِطاب به جمع به جاى گفتيد ، گفتى و به جاى رفتيد ، رفتى به كار برده است و آياتِ قرآنى را چنين ترجمه كرده است: «و انتم تعلَمون» و شما مى دانى «و اِن كنتم فى ريبٍ» و اگر مى باشى در شك. همچنين فعل ماضى متكلّم وحده مانند : رفتيم ، گفتيم و كرديم به صورت رفتمانى ، گفتمانى ، كردمانى به كار رفته است . و اين صيغه بيشتر در شرط استعمال مى شده است. مشابه آن هنوز در قم و كرمانشاه و بعضى ديگر شهرها در زبان عامّه متداول است و مورد استعمال دارد و به صورت رفتيمان و گفتيمان به كار مى برند. ۲
ابوالفتوح گاه در آوردن واژه هاى دشوار و دور از ذهن افراط كرده است ؛ چنانكه گويد :
«حق تعالى در اين آيت صفت تزويق زبان منافقان گفت كه ايشان به زبان

1.روح الجنان ، ابوالحسن شعرانى ، مقدمه .

2.گزيده متون تفسيرى فارسى، ص۱۷۰ .

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74293
صفحه از 293
پرینت  ارسال به