77
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

متضمن پند و نصيحت و عبرت بود جائز است و از حكايات كليله و دمنه و صادح و باغم و مرزبان نامه كه براى تعليم و ادب آورده اند پست تر نيست إلاّ آنكه خواننده بايد بداند آنچه در ضمن تفسير آيه قرآن آورند مانند خود قرآن صحيح و معتمد نيست و تفسير امام فخر رازى بر ساير تفاسير از اين جهت رجحان دارد كه از امثال اين قصص اندك آورده است. ۱
پرويز نعمت زاده پايان نامه كارشناسى ارشد خود را با عنوان معجم قصص الانبياء نوشت و در آن به مقايسه قصّه هاى تفسير ابوالفتوح با تفاسير طبرى، سورآبادى و كشف الاسرار پرداخت. ۲
شعر : كلام منظوم در اين اثر جايگاه ويژه اى دارد و شعرهاى مختلف با قصدهاى گوناگون آمده است. مؤلّف به رسم عموم تفاسير براى بيان وجوه مختلف استعمالات كلام عرب راجع به مفردات و تركيبات قرآن و تعليل صور اعراب آن و تفسير غريب آن و ايضاح مشكل آن دائما به شواهد شعرى عرب استشهاد جسته است ؛ به گونه اى كه تقريبا صفحه اى از صفحات اين كتاب از اينگونه اشعار خالى نيست . اكثر اشعار، عربى است ولى گاهگاه به پاره اى اشعار فارسى نيز به مناسبات مقام استناد جسته است . مؤلّف اين اشعار را مانند اشعار عربى از كتب تفاسير مشهور كه عموما به زبان عربى بوده اقتباس نكرده بلكه آنها را از محفوظات و مسموعات شخصى خود نقل كرده است. از اين رو اغلب اين اشعار را اكنون مطلقا و اصلاً در هيچ مأخذ ديگرى جز در همين تفسير حاضر نشانى و اثرى از آن نمى توان يافت . لهذا اندك اشعار فارسى را كه مؤلّف در كتاب حاضر ايراد نموده به همان نسبت قديمى و يادگارى از سده ششم قمرى و از اشعار شعراء دوره هاى گذشته است كه اكنون چيز زيادى از آنها باقى نمانده است و هر چه از هر جا از آنها بدست آيد بايد مغتنم شمرد. ۳

1.روح الجنان، چاپ شعرانى، ج۱، ص۲۵ـ۲۶.

2.ويژگيهاى اين پايان نامه اينگونه است: معجم قصص انبياء، پايان نامه كارشناسى ارشد، دانشكده ادبيات دانشگاه تربيت معلم، [۱۳۷۲].

3.خاتمة الطّبع ، محمد قزوينى . بخشى از اين نوشته با عنوان «استناد به اشعار فارسى در تفسير ابوالفتوح رازى» در مجله گلستان قرآن (ش۷۱ ، ص۲۸ به بعد) چاپ شده است .


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
76

عفو زاد و به يكسال مه موسى بود» ، و هو فى مقابلة «كه» ـ بكسر الكاف ـ بمعنى الأصغر. ۱
قصه نگارى : تفسير ابوالفتوح ادامه دهنده سنّت تفسيرهاى قصصى يا داستان نگارى است و به شيوه تفسيرهاى ممتاز فارسى چون ترجمه تفسير طبرى و تفسير سورآبادى تأليف شده است . ابوالفتوح، اين شيوه و سنّت مسلّط بر تفاسير فارسى پيش از خود را پيروى كرده و در تفسير خود اجرا نموده است. توجه او به كتابهاى قصص غير فارسى همچون عرائس ثعلبى نيشابورى و تفسير او نيز كه صبغه قصّه گويى دارد، مؤيّد علاقه او به قصص است. همچنين، گذشته از تأثير سنّت قصّه گويى در تفسيرنويسى فارسى، نبايد فراموش كرد كه ابوالفتوح از آنجا كه واعظى برجسته بود، گرايشى طبيعى به ذكر قصص داشت كه در وعظ مقامى ويژه دارد. عسكر حقوقى بخشى از قصص مذكور در تفسير ابوالفتوح را گردآورده و در مجلّدى جداگانه منتشر كرده است. ۲
مرحوم شعرانى در اين باره تحليلى شنيدنى دارد:
در قصص انبياى گذشته از عرائس ثعلبى فراوان نقل كرده و چون اخبار ضعيف در عرائس بسيار است و اعتماد بر آن نيست خواننده اين تفسير را شگفت آيد كه مردى عالم مانند مؤلّف كه اعتماد به روايت غير ائمه معصومين عليهم السلام را مطلقا جائز نمى داند حتّى اگر از صحاح سته آنان باشد، چگونه از كتابى ضعيف از كتب اهل سنت نقل روايت مى كند، اما از چند جهت او را مصبب بايد شمرد يكى آنكه غالب وقايع بوجوه مختلف روايت شده و خواننده مى داند چون قضيه را به چند گونه روايت كنند هيچ يك را اعتبار نباشد و مراد نقل قدر مشترك است. دويم اينكه قصص و حكايات انبياى گذشته منشأ حكمى از احكام شرعى نيست و از آن حلال و حرام استنباط نمى شود و ناقل آن را براى شنيدن نقل مى كند نه براى اعتقاد به صحت آن. سيم آنكه روايت قصص هرچند ضعيف بلكه كاذب باشد چون

1.التفسير والمفسرون فى ثوبه القشيب ، ج ۲ ، ص۳۹۳ـ۳۹۴ .

2.تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى، ج۱، ص۳۱ـ۳۲ .

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74279
صفحه از 293
پرینت  ارسال به