91
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

روى هم رفته به دلايلى چند ، از جمله تفاوت زمان حيات و اختلاف مذهب ، به نظر مى رسد كه ابوالفتوح به اسرائيليات با ديدى منطقى تر مى نگرد و آسان زير بار خرافات و روايات نادلپسند نمى رود . در بحث از داستان سامرى و گوساله، زمانى كه فرعون كودكان را مى كشت و مردم از ترس كودكان خود را در غارها و گورها و شكاف سنگها پنهان مى كردند ، روايت طبرى از ابن زيد قريب به اين مضمون است كه جبرئيل در اين كار بر اسپى مى نشست كه فرس الحياة نام داشت ، و اين اسپ هرجا كه پاى مى نهاد سبز مى شد و سامرى از جاى سنب او خاك برمى داشت و معتقد بود كه اگر اين خاك را بر جمادى زنند زنده مى شود . «پس او اين خاك نگاه مى داشت و هنگامى كه بنى اسرائيل آن حُلّيها و طلاها را كه از قبطيان گرفته و در خاك پنهان كرده بودند ، در آتش انداختند ، سامرى بيامد و از آن خاك در آتش ريخت و گفت: گوساله اى شو . پس گوساله شد» . ابوالفتوح اين قول طبرى را نمى پذيرد و دليل مى آورد كه سامرى خود زرگرى استاد بود و از آن حلّيها گوساله مى ساخت.
پژوهش ياحقى تلاشى است كه همه ابعاد مناسبات دو تفسير طبرى و ابوالفتوح را بررسى و كاوش مى كند و آينه تمام نماى روابط اين دو تفسير است .
نقد : يكى از وجوه تفسير ابوالفتوح انتقاد او از ديگران است ؛ بويژه آراء مخالفان شيعه را با جرأت نقادى كرده است .
صاحب مجالس المؤمنين ، قاضى نوراللّه شوشترى (درگذشت 1019ق) در اين باره مى نويسد : بالجمله مآثر فضل و مساعى جميله او در تفسير كتاب كريم و ابطال تأويلات سقيم مخالفان اثيم و تعنّفات نامستقيم مبتدعان رجيم بر همگنان مخفى نيست. ۱

1.هزار سال تفسير فارسى، ص۴۰۳ .


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
90

خطرات احتمالى كه براى او در پى داشته ، ابايى نداشته است. ۱
در مورد قصص و تاريخ هم نياز به مقايسه دو تفسير بوده و ياحقى با دقت ترابط آنها را بازنمايى كرده است :
ابوالفتوح هم به غزوات پيامبر اسلام(ص) به مناسبت موقع و مقام اشاره مى كند و هم به قصص و روايات مربوط به انبياى پيشين كه در قرآن به تصريح يا اشاره از آنها نامى به ميان آمده است . به علاوه بسيارى از داستانهاى اساطيرى امم سابق هم در اين تفسير نقل شده است كه به احتمال زياد شيخ آنها را از تفاسير و منابع تاريخى مقدّم بر خود نقل كرده است امّا به نظر مى رسد كه هم در گزينش منابع خود دقت و اهتمام داشته و هم ضمن ملاحظه جهات شرعى و اعتقادى به نقد و داورى در باب آنها پرداخته است .
طبرى را پدر تاريخ گفته اند، به حق مى توان وى را پدر تفسير هم به شمار آورد . به دليل همين دو امتياز طبرى مى تواند يكى از منابع عمده و طرف توجه ابوالفتوح باشد ، كه هست . راست است كه در تفسير طبرى و بالنتيجه در ابوالفتوح هم ممكن است به اخبارى بربخوريم كه مأخوذ از قصص اسرائيلى (اسرائيليات) باشد به اسناد و از كسانى همچون كعب الاحبار ، وهب بن منبّه ، ابن جُريح و سُدّى ؛ امّا اين هم گفتنى است كه اينان با شيوه اى پسنديده در مستندات خود به دقت فرو مى نگريسته و اغلب سره را از ناسره بازمى نموده اند. و در اين نقد و داوريهاست كه هر كدام طبق معتقدات و اصول شرعى مذهب خود حكم مى كرده اند. ۲
مقايسه قصص و روايات تاريخى ابوالفتوح و طبرى مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته و ابعاد آن را كاوش كرده اند. ۳

1.«طبرى و ابوالفتوح»، يادنامه طبرى، ص ۳۲۳.

2.همان، ص ۳۲۳ ـ ۳۳۳ .

3.روش شيخ ابوالفتوح رازى در تفسير روح الجنان، از محمد مهدى حقى، پايان نامه كارشناسى ارشد، دانشگاه امام صادق عليه السلام، ۱۳۷۱، ص۳۹ به بعد.

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74223
صفحه از 293
پرینت  ارسال به