13
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

فَوَاللَّهِ ما هُوَ بِشِعرٍ وَ لا بِسِحرٍ و لا بِهَذّى جُنُونٍ، و اِنّ قَولَهُ مِن كَلامِ اللَّهِ... إنَّ لَهُ لَحَلاوَةً و إنَّ عَلَيهِ لَطَلاوَةً و إنَّ اَعلاهُ لَمُثمِرٌ و إنَّ أسفَلهُ لَمُغدِقٌ و إنَّه يَعلو و لا يُعْلى عَلَيهِ.۱
به خداوند سوگند كه آن ، نه شعر ، نه جادو و نه هذيان ديوانگى است . همانا گفته او از سخنان خداوند است . شيرينى و زيبايى خاصى دارد . فرازش پرباروبرگ و فرودش گواراست . قرآن برترى مى‏يابد ، اما چيزى بر او برترى نمى‏يابد .

اين سخن، خشم مشركان را برانگيخت و او را ناگزير ساختند تا در نكوهش قرآن سخنى بگويد . از همين رو، آيه‏اى در شأن او نازل شد:
(ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَآ إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ .۲
سپس پشت كرد و برترى‏جويى كرد . و گفت : اين جز جادويى اثرگذار نيست)
.
عتبة بن ربيعة ، از بزرگان قريش براى آن كه پيامبر را وا دارد كه از دعوى نبوّت دست بردارد، به محضر آن جناب آمد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آيات آغازين سوره فصّلت را بر او تلاوت كرد. وقتى از مجلس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله باز گشت، اظهار داشت: «به خدا سوگند، سخنى شنيدم كه تا كنون مانند آن را نشنيده‏ام؛ سخنى كه شعر، سحر، كهانت و جز آن نيست؛ بلكه نبأى عظيم است».۳
زيبايى‏هاى ساحت رويين قرآن ، تا بدان حد خيره‏كننده و فراگير بود كه برجسته‏ترين دشمنان قرآن چون وليد بن مغيرة، اخنس بن شريق و عمرو بن هشام

1.تفسير الطبرى : ج‏۲۹ ص‏۱۹۵؛ المحرر الوجيز : ج‏۵ ص‏۳۹۵؛ قصص الانبياء : ص‏۳۱۷ - ۳۱۸. گفتنى است بيشتر كتاب‏هاى تاريخى ، اين كلام را از وليد بن مغيره نقل كرده‏اند ، امّا برخى اين سخن را به خالد بن عتبه نسبت داده‏اند كه پيشتر گذشت . ممكن است وى ، سخن وليد را تكرار كرده باشد . ر . ك : الاستيعاب : ج ۲ ص ۴۳۳ ؛ اُسد الغابة : ج ۲ ص ۹۰ ؛ الإصابة : ج ۲ ص ۲۱۰ .

2.مدّثّر : آيه ۲۳ - ۲۴.

3.السيرة النبوية ، ابن هشام : ج‏۱ ص‏۱۸۹ - ۱۹۰.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
12

نزول قرآن، مقارن با شكوفاترين روزگار عرب و هنگام رونق فصاحت و بلاغت در زبان عربى و سرزمين عربستان است. هنروران قوم تازى، در ماه‏هاى حرام، برجسته‏ترين شاهكارهاى ادبى و فرهنگى خويش را در نمايشگاه فرهنگى - هنرى بازار عكّاظ به نمايش مى‏گذاشتند و داوران و ناقدان سخن، برترين نمونه‏ها را گزينش و معرفى مى‏كردند. آن برگزيده‏ها ، بر ديوار كعبه آويخته مى‏شدند و مايه مباهبات پديدآورندگانشان به شمار مى‏رفتند . هفت قصيده، مشهور به «مُعَلّقات سبع»، از: امرؤ القيس، طَرَفة بن العبد، زُهَيربن ابى سُلْمى، لَبيد بن ربيعه، عَمرو بن كُلثوم، عَنْترة بن شَدّاد و حارث بن حِلِّزه،۱ سروده‏هايى بودند كه فراتر از آنها كلامى در ادب و هنرعرب نبود. وقتى قرآن فرود آمد و آواى آن به گوش چكامه‏سرايان و سخن‏شناسان رسيد، سِحر بيان و محفل‏آرايى آن، چنان دل‏هاى آنان را مسخّر ساخت كه باشگاه ادبى آنان بى‏فروغ گرديد:۲
لبيد ، سراينده يكى از قصايد هفت‏گانه، وقتى با قرآن محمدى صلى اللَّه عليه و آله آشنا شد، آن سان دلداده آن شد كه ديگر شعر نگفت و فرصت خويش را پيوسته در تلاوت قرآن به سر مى‏كرد. وقتى از او پرسيدند كه: چرا شعر نمى‏گويى؟ گفت: «با وجود قرآن، ديگر نمى‏توانم شعر بگويم. اگر سخنْ اين است، گفته‏هاى ما همه هجو است. من آن اندازه از قرآن لذّت مى‏جويم كه بالاتر از آن، سخنى نمى‏شناسم» .۳
وليد بن مُغيره مخزومى، امير سخن در ميان مشركان، وقتى سروش جان‏افزاى كلام پروردگار را شنيد، با تمام كين‏ورزى و دشمنى‏اش با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و پيام او، ناگزير، اعتراف كرد كه اين سخن، برتر از تراز سخن انسان است:

1.تاريخ ابن خلدون : ج‏۱ ص‏۵۸۰؛ الذريعه : ج‏۱۳ ص‏۳۹۲؛ معجم المطبوعات : ج‏۱ ص‏۱۱۲۷.

2.مناهل العرفان : ج‏۲ ص‏۲۳۶.

3.الطبقات الكبرى : ج‏۶ ص‏۳۳؛ تفسير القرطبى : ج‏۱ ص‏۱۵۳.

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64894
صفحه از 506
پرینت  ارسال به