233
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

كه واژه «كلام»، داراى دو اطلاق لفظى و فعلى است و به دو فعل الهى اشاره دارد و جامع آنها اين است كه اين افعال از منبع جمال الهى نشئت گرفته و نشان‏دهنده كمال الهى اند.
علامه طباطبايى در ضمن نتيجه گيرى از مجموع مطالب گذشته، معتقد است كه اين بحث، همان گونه كه در روايات بدان اشاره شده ، امرى لغو و بيهوده است و قرآن كريم بدان جهت كه عبارت است از آياتى خواندنى، و بر معانى ذهنى دلالت مى‏كند، مانند ساير كلمات، امرى است صرفاً اعتبارى و در اين صورت، قرآن نه حادث است و نه قديم؛ زيرا حدوث و قدم، وصف امور حقيقى است نه امور اعتبارى؛ اما به لحاظ حدوث اصوات كه معنون به عنوان كلام و قرآن اند ، حادث است؛ و بدان جهت كه معارفى است حقيقى ، در علم خدا، مانند علم خدا به ساير موجودات، قديم خواهد بود؛ چون خود خدا قديم است . بنا بر اين ، معناى قديم بودن قرآن اين مى‏شود كه علم خدا ، قديم است. بر اين اساس، كسى كه قائل به قدم قرآن است، چنانچه مرادش از قرآن، حروفى باشد كه خواندنى است و صوت‏هايى كه تركيب يافته و دال بر معانى خويش است و مى‏خواهد بگويد چنين قرآنى مسبوق به عدم نبوده، اين كلامش بر خلاف وجدان خودش است؛ اما اگر مقصودش اين است كه خدا عالِم به آن بوده و به عبارت ديگر علم خدا به قرآن قديم است، ايرادش اين است كه اولاً اين اختصاص به قرآن ندارد؛ بلكه علم خدا به تمامى موجودات قديم است؛ چون ذاتش قديم است و علمش هم كه در اين بحث، علم ذاتى اوست، عين ذات اوست.۱

1.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۴ ص‏۲۴۹ - ۲۵۰.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
232

هدايت و از گناهش صرف نظر كرد، «هادى» و «تواب» ناميده مى‏شود؛ بر خلاف علم و قدرت و حيات كه صفات ذات اند و بدون آنها ذات، تماميت ندارد . از اين رو خداوند نيز در آيات زير اين گونه صفات و افعال خود را زمانى دانسته است:
(وَلَمَّا جَآءَ مُوسَى‏ لِمِيقَتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِ‏ّ أَرِنِى أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِى .۱
وقتى موسى به ميقات ما آمد ، و پروردگارش با او سخن گفت ، موسى گفت : پروردگارا ، خود را به من نشان بده تا ببينم . فرمود : هرگز مرا نمى‏بينى)
.
و نيز فرمود:
(وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيًْا .۲
من تو را از پيش آفريدم ، و تو چيزى نبودى)
.
و:
(فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَهُمْ .۳
خدا به آنان گفت : بميريد . سپس آنها را زنده كرد)
.
بنا بر اين ، كلام خدا همانند ديگر صفات فعلى او از افعال زمانى به شمار مى‏روند و اطلاق قدم بر آنها درست نيست.۴
علامه طباطبايى در تعريف ديگرى از كلام و در تلاش براى تعميم گستره آن، كلام را قابل اطلاق بر هر معلولى نسبت به علتش مى‏شمرد و در نتيجه، كلام در اين تعريف، امرى حقيقى و نه اعتبارى است. از اين منظر ، هر صفت ذاتى براى هر چيزى، كلام اوست؛ چون از مكنون ذات او كشف و پرده‏بردارى مى‏كند، و اين همان معنايى است كه فلاسفه از صفت ذاتى اراده مى‏كنند.۵ با اين بيان‏ها روشن شد

1.اعراف : آيه ۱۴۳ .

2.مريم : آيه ۹ .

3.بقره : آيه ۲۴۳ .

4.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۴ ص‏۲۴۷ - ۲۵۰.

5.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۴ ص‏۲۴۸ - ۲۴۹.

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 73423
صفحه از 506
پرینت  ارسال به