239
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

حديث‏

۴۵۱.امام باقر عليه السلام- در باره اين سخن خداى متعال :(و آيات مرا به بهايى ناچيز ، مفروشيد)-:حُيَىّ بن اَخطَب و كعب بن اشرف و عدّه‏اى ديگر از ايشان (ملّايان يهود) ، هر ساله از [محصولات زراعى‏] يهود ، سهم خواربار مى‏گرفتند، و چون دوست نداشتند كه اين امر به دستور پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مُلغا شود، آياتى از تورات را كه در آنها از پيامبر و اوصاف او ياد شده بود ، تحريف كردند. اين است مراد از بهاى ناچيز در آيه.

۴۵۲.تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام به نقل از امام على عليه السلام:خداوند متعال به پيامبرش خبر داد كه پيش از ظهور او، يهوديان به محمّد صلى اللَّه عليه و آله ايمان داشتند و هميشه به دشمنانشان يادآور مى‏شدند كه وقتى او ظهور كند، به واسطه او بر آنها چيره خواهند شد، و بر او و خاندانش ، درود مى‏فرستاده‏اند.
خداوند عزّ وجلّ به يهوديان فرمان داد كه در روزگار موسى و پس از او، هر گاه حادثه‏اى براى آنها پيش مى‏آيد يا به بلا و مصيبتى سخت ، دچار مى‏شوند، خداوند عزّ وجلّ را به حقّ محمّد و خاندان پاك او بخوانند و به بركت آنان ، پيروزى بجويند، و آنها چنين مى‏كردند، تا جايى كه يهوديان مدينه، ساليان درازى پيش از ظهور محمّد صلى اللَّه عليه و آله اين كار را انجام مى‏دادند و بلا و پيشامد و مصيبت ، از آنها دور داشته مى‏شد.
ده سال پيش از ظهور محمّد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، اسد و غَطَفان (قومى از مشركان) ، با يهوديان دشمنى آغاز كرده ، و قصد آزار و اذيّت آنها را داشتند و يهوديان ، با درخواست از خداوند ، به حقّ محمّد و خاندان پاك او، شر و گزند آنان را از خود ، دفع مى‏نمودند. حتّى، يك بار اسد و غَطفان ، با سه هزار سوار به يكى از روستاهاى يهود در پيرامون مدينه ، حمله كردند و يهوديان ، با سيصد سوار به رويارويى با آنها برخاستند و از خداوند ، به حقّ محمّد و خاندان نيك و پاك او ، پيروزى طلبيدند . پس مهاجمان را شكست دادند و تار و مارشان كردند.
اسد و غطفان ، به يكديگر گفتند: بياييد در برابرشان ، از ديگر قبايل ، كمك بجوييم . آنها از قبايل ديگر ، كمك طلبيدند ، به طورى كه شمارشان به سى هزار رسيد و آهنگِ آن روستاى سيصد نفره يهود را كردند و يهوديان ، ناچار شدند به خانه‏هاى خود ، پناه ببرند. مهاجمان، آب‏هايى را كه به روستاهاى آنها مى‏رفت ، قطع كردند و از رسيدن نان و غذا به آنها ، جلوگيرى نمودند. يهوديان ، امان خواستند ؛ امّا مهاجمان ، امانشان ندادند و گفتند: نه . بايد شما را بكُشيم و اسير و غارت كنيم.
يهوديان به يكديگر گفتند: چه كنيم؟
بزرگان و صاحب‏نظران آنها گفتند: مگر موسى عليه السلام به نياكان شما و كسانى كه پس از آنها مى‏آيند ، دستور نداد كه با توسّل به محمّد و خاندان او ، از خداوند ، پيروزى طلب كنيد؟ مگر به شما دستور نداد كه در هنگام سختى‏ها به واسطه آنها به درگاه خداوند متعال ، دعا و التماس كنيد؟
گفتند: چرا.
گفتند: پس، اين كار را بكنيد.
يهوديان گفتند: بار خدايا ! به آبروى محمّد و خاندان پاك او ، ما را آب دِه، كه ستمگران ، آب را بر روى ما بسته‏اند ، چندان كه جوانانمان ، ناتوان گشته‏اند و كودكانمان ، از حال رفته‏اند و خود در آستانه نابودى قرار گرفته‏ايم. پس خداوند متعال ، بارانى تند و بى‏امان ، فرو فرستاد كه آب‏انبارها و چاه‏ها و جوى‏ها و ظرف‏ها و مشك‏هايشان را پُر كرد.
يهود گفتند: اين ، يكى از دو نيكى است .
سپس از بام‏هاى خود بر سپاهيانى كه آنها را در ميان گرفته بودند، نگريستند و ديدند كه باران ، آنها را به شدّت ، خيس كرده و آذوقه و اسلحه و اموالشان را از بين برده است. بنا بر اين، عدّه‏اى از مهاجمان رفتند؛ چرا كه باران ، در غير فصل خود ، آمده بود: در چلّه تابستان كه اصلاً باران نمى‏آيد. سپاهيان باقى مانده [به يهوديان ]گفتند: گيريم كه به آب دست يافتيد . از كجا مى‏خوريد؟ اگر اين عدّه برگشتند، ما بر نمى‏گرديم تا بر شما و زنان و فرزندانتان و اموالتان ، دست يابيم و كين خويش از شما بستانيم.
يهوديان گفتند: همان كسى كه با دعاى ما به محمّد و خاندان او، آبمان داد ، قادر است كه غذا هم به ما بدهد، و همان كسى كه آن عدّه از شما را از ما دور كرد ، مى‏تواند باقى مانده شما را هم از ما دور سازد. سپس از خداوند، به حقّ محمّد و خاندان او، خواستند تا به ايشان غذا دهد . پس كاروان بزرگى از كاروان‏هاى خواربار كه به اندازه دو هزار شتر و قاطر و الاغ ، گندم و آرد ، حمل مى‏كرد ، آمد و بدون آن كه متوجّه حضور سپاهيان باشند ، از كنار آنها كه در خواب بودند ، گذشت و سپاهيان ، متوجّه كاروان نشدند؛ چرا كه خداوند متعال ، خواب آنها را گران ساخته بود. كاروانيان، بدون هيچ ممانعتى، وارد روستا شدند و كالاهاى خود را پياده كردند و آنها را به روستاييان فروختند و برگشتند و دور شدند، در حالى كه سپاهيان ، همچنان خوابيده بودند و حتّى يك چشم هم در ميان آنان ، پلك نمى‏زد. كاروان كه دور شد، سپاهيان ، بيدار شدند و به يهوديان اعلانِ جنگ كردند و به يكديگر مى‏گفتند: به پيش، به پيش ، كه گرسنگى ، بر آنان فشار آورده است و به زودى ، تسليم ما خواهند شد.
امّا يهوديان گفتند: هرگز ، چنين نيست؛ بلكه زمانى كه شما خوابيده بوديد، پروردگارمان به ما غذا رساند. فلان و بهمان غذاها ، برايمان آمد ، و اگر مى‏خواستيم در حالى كه خواب بوديد به شما حمله كنيم ، امكان آن برايمان وجود داشت ؛ ليكن حمله ناجوان‏مردانه به شما را خوش نداشتيم. پس از اين جا برويد ، وگر نه ، به حقّ محمّد و خاندان او ، شما را نفرين مى‏كنيم و به آبروى آنها از خدا مى‏خواهيم كه شما را خوار و زبون كند، همچنان كه به ما آب و غذا داد ؛ امّا مهاجمان ، حاضر نشدند از سركشى خود ، دست بردارند. يهوديان ، به حقّ محمّد و خاندان او ، خداوند را خواندند و از او يارى طلبيدند .
سپس سيصد تن از آنها براى مقابله با مهاجمان ، بيرون رفتند و شمارى از آنان را كُشتند و [شمارى را] اسير گرفتند، و بقيّه را تار و مار كردند و اسيرانشان ، تضمينى براى آنان شد كه گزندى از جانب ايشان ، متوجّه يهوديان نشود؛ چون مى‏ترسيدند كه اگر دوباره حمله كنند ، جان اسيرانشان به خطر افتد. پس هنگامى كه محمّد صلى اللَّه عليه و آله ظهور كرد، به دليل آن كه از عرب بود، يهوديان بر او رشك بردند و به تكذيبش پرداختند.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
238

الحديث‏

۴۵۱.الإمام الباقر عليه السلام- في قَولِهِ تَعالى‏ :(وَ لَا تَشْتَرُواْ بَِايَتِى ثَمَنًا قَلِيلاً)-: كانَ لِحُيَيِ‏۱ بنِ أخطَبَ وكَعبِ بنِ أشرَفَ وآخَرينَ مِنهُم مَأكَلَةٌ عَلى‏ يَهودَ في كُلِّ سَنَةٍ ، وكَرِهوا بُطلانَها بِأَمرِ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله ، فَحَرَّفوا لِذلِكَ آياتٍ مِنَ التَّوراةِ فيها صِفَتُهُ وذِكرُهُ ، فَذلِكَ الثَّمَنُ القَليلُ الَّذي اُريدَ بِهِ فِي الآيَةِ .۲

۴۵۲.التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عن الإمام عليّ عليهما السلام : إنَّ اللَّهَ تَعالى‏ أخبَرَ رَسولَهُ بِما كانَ مِن إيمانِ اليَهودِ بِمُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله قَبلَ ظُهورِهِ ، ومِنِ استِفتاحِهِم عَلى‏ أعدائِهِم بِذِكرِهِ ، وَالصَّلاةِ عَلَيهِ وعَلى‏ آلِهِ .
وكانَ اللَّهُ عزّ وجلّ أمَرَ اليَهودَ في أيّامِ موسى‏ وبَعدَهُ إذا دَهَمَهُم‏۳ أمرٌ ودَهَتهُم داهِيَةٌ۴ ، أن يَدعُوا اللَّهَ عزّ وجلّ بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ ، وأن يَستَنصِروا بِهِم ، وكانوا يَفعَلونَ ذلِكَ ، حَتّى‏ كانَتِ اليَهودُ مِن أهلِ المَدينَةِ قَبلَ ظُهورِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله بِسِنينَ كَثيرَةٍ يَفعَلونَ ذلِكَ ، فَيُكفَونَ البَلاءَ وَالدَّهماءَ وَالدّاهِيَةَ .
وكانَتِ اليَهودُ قَبلَ ظُهورِ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله بِعَشرِ سِنينَ يُعاديهِم أسَدٌ وغَطَفانُ - قَومٌ مِنَ المُشرِكينَ - ويَقصِدونَ أذاهُم ، وكانوا يَستَدفِعونَ شُرورَهُم وبَلاءَهُم بِسُؤالِهِم رَبَّهُم بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ ، حَتّى‏ قَصَدَهُم في بَعضِ الأَوقاتِ أسَدٌ وغَطَفانُ في ثَلاثَةِ آلافِ فارِسٍ إلى‏ بَعضِ قُرَى اليَهودِ حَوالَيِ المَدينَةِ ، فَتَلَقّاهُمُ اليَهودُ وهُم ثَلاثُمِئَةِ فارِسٍ ، ودَعَوُا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ فَهَزَموهُم وقَطَعوهُم .
فَقالَ أسَدٌ وغَطَفانُ بَعضُهُما لِبَعضٍ : تَعالَوا نَستَعينُ عَلَيهِم بِسائِرِ القَبائِلِ ، فَاستَعانوا عَلَيهِم بِالقَبائِلِ وأكثَروا حَتّى‏ اجتَمَعوا قَدرَ ثَلاثينَ ألفاً ، وقَصَدوا هؤُلاءِ الثَّلاثَمِئَةٍ في قَريَتِهِم ، فَأَلجَؤوهُم إلى‏ بُيوتِها ، وقَطَعوا عَنهَا المِياهَ الجارِيَةَ الَّتي كانَت تَدخُلُ إلى‏ قُراهُم ، ومَنَعوا عَنهُمُ الطَّعامَ ، وَاستَأمَنَ اليَهودُ مِنهُم فَلَم يُؤَمِّنوهُم ، وقالوا : لا ، إلّا أن نَقتُلَكُم ونَسبِيَكُم ونَنهَبَكُم .
فَقالَتِ اليَهودُ بَعضُها لِبَعضٍ : كَيفَ نَصنَعُ؟ فَقالَ لَهُم أماثِلُهُم‏۵ وذَوُو الرَّأيِ مِنهُم : أما أمَرَ موسى‏ عليه السلام أسلافَكُم ومَن بَعدَهُم بِالاِستِنصارِ بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ؟ أما أمَرَكُم بِالاِبتِهالِ إلَى اللَّهِ تَعالى‏ عِندَ الشَّدائِدِ بِهِم؟ قالوا : بَلى‏. قالوا : فَافعَلوا ، فَقالوا : اللَّهُمَّ بِجاهِ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ لَمّا سَقَيتَنا ؛ فَقَد قَطَعَتِ الظَّلَمَةُ عَنَّا المِياهَ حَتّى‏ ضَعُفَ شُبّانُنا ، وتَماوَتَ وِلدانُنا ، وأشرَفنا عَلَى الهَلَكَةِ . فَبَعَثَ اللَّهُ تَعالى‏ لَهُم وابِلاً هَطلاً۶سَحّاً۷ ، مَلَأَ۸حِياضَهُم وآبارَهُم وأنهارَهُم وأوعِيَتَهُم وظُروفَهُم ، فَقالوا : هذِهِ إحدَى الحُسنَيَينِ .
ثُمَّ أشرَفوا مِن سُطوحِهِم عَلَى العَساكِرِ المُحيطَةِ بِهِم ، فَإِذا المَطَرُ قَد آذاهُم غايَةَ الأَذى‏ ، وأفسَدَ عَلَيهِم أمتِعَتَهُم وأسلِحَتَهُم وأموالَهُم . فَانصَرَفَ عَنهُم لِذلِكَ بَعضُهُم ، وذلِكَ أنَّ المَطَرَ أتاهُم في غَيرِ أوانِهِ ، في حَمّارَةِ القَيظِ۹ حينَ لا يَكونُ مَطَرٌ ، فَقالَ الباقونَ مِنَ العَساكِرِ : هَبكُم سُقيتُم ، فَمِن أينَ تَأكُلونَ؟ ولَئِنِ انصَرَفَ عَنكُم هؤُلاءِ فَلَسنا نَنصَرِفُ حَتّى‏ نَقهَرَكُم عَلى‏ أنفُسِكُم وعِيالاتِكُم وأهاليكُم وأموالِكُم ، ونَشفي غَيظَنا مِنكُم .
فَقالَتِ اليَهودُ : إنَّ الَّذي سَقانا بِدُعائِنا بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ قادِرٌ عَلى‏ أن يُطعِمَنا ، وإنَّ الَّذي صَرَفَ عَنّا مَن صَرَفَهُ قادِرٌ عَلى‏ أن يَصرِفَ الباقينَ . ثُمَّ دَعَوُا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ أن يُطعِمَهُم ، فَجاءَت قافِلَةٌ عَظيمَةٌ مِن قَوافِلِ الطَّعامِ قَدرَ ألفَي جَمَلٍ وبَغلٍ وحِمارٍ موقَرَةً حِنطَةً ودَقيقاً ، وهُم لا يَشعُرونَ بِالعَساكِرِ ، فَانتَهَوا إلَيهِم وهُم نِيامٌ ، ولَم يَشعُروا بِهِم ؛ لِأَنَّ اللَّهَ تَعالى‏ ثَقَّلَ نَومَهُم حَتّى‏ دَخَلُوا القَريَةَ ولَم يَمنَعوهُم ، وطَرَحوا فيها أمتِعَتَهُم وباعوها مِنهُم فَانصَرَفوا وأبعَدوا ، وتَرَكُوا العَساكِرَ نائِمَةً لَيسَ في أهلِها عَينٌ تَطرِفُ ، فَلَمّا أبعَدُوا انتَبَهوا ، ونابَذُوا اليَهودَ الحَربَ ، وجَعَلَ يَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: الوَحا۱۰ الوَحا ؛ فَإِنَّ هؤُلاءِ اِشتَدَّ بِهِمُ الجوعُ وسَيَذِلّونَ لَنا .
قالَ لَهُمُ اليَهودُ : هَيهاتَ بَل قَد أطعَمَنا رَبُّنا وكُنتُم نِياماً ، جاءَنا مِنَ الطَّعامِ كَذا وكَذا ، ولَو أرَدنا قِتالَكُم في حالِ نَومِكُم لَتَهَيَّأَ لَنا ولكِنّا كَرِهنا البَغيَ عَلَيكُم ، فَانصَرِفوا عَنّا وإلّا دَعَونا عَلَيكُم بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاستَنصَرنا بِهِم أن يُخزِيَكُم كَما قَد أطعَمَنا وأسقانا . فَأَبَوا إلّا طُغياناً ، فَدَعَوُا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وآلِهِ وَاستَنصَروا بِهِم .
ثُمَّ بَرَزَ الثَّلاثُمِئَةٍ إلَى النّاسِ لِلِّقاءِ فَقَتَلوا مِنهُم وأسَروا ، وطَحطَحوهُم‏۱۱وَاستَوثَقوا
مِنهُم بِاُسرائِهِم ، فَكانوا لا يَنداهُم مَكروهٌ مِن جِهَتِهِم لِخَوفِهِم عَلى‏ مَن لَهُم في أيدِي اليَهودِ . فَلَمّا ظَهَرَ مُحَمَّدٌ صلى اللَّه عليه و آله حَسَدوهُ إذ كانَ مِنَ العَرَبِ ، فَكَذَّبوهُ .۱۲

1.في المصدر : «ليحيى» ، والتصويب من مجمع البيان وبحار الأنوار .

2.التبيان في تفسير القرآن : ج ۱ ص ۱۸۸ ، مجمع البيان : ج ۱ ص ۲۱۰ وليس فيه «القليل» ، بحار الأنوار: ج ۹ ص ۶۴ .

3.يدهمهم : يفجؤهم (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۲۱۲ «دهم») .

4.الداهية : النائبة العظيمة النازلة (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۶۱۷ «دهى») .

5.أماثِلُ الناس : خيارهم (النهاية : ج ۴ ص ۲۹۶ «مثل») .

6.الوابِلُ : المطر الشديد . والهَطل : تتابع المطر. ومَطَرٌ هَطلٌ : كثير الهَطَلان (الصحاح : ج ۵ ص ۱۸۴۰ «وبل») .

7.سحَّ الماءَ : صبّه صبّاً متتابعاً كثيراً (لسان العرب : ج ۲ ص ۴۷۶ «سحح») .

8.في المصدر : «أملا» ، والتصويب من بحار الأنوار .

9.حمّارة القيظ : أي شِدَّةُ الحرّ (النهاية : ج ۱ ص ۴۳۹ «حمر») .

10.الوحاء الوحاء : يعني البدار البدار ، ويعني : الإسراع (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۳۸۲ «وحى») .

11.طَحْطَحْتُ الشي‏ء : كسرته وفرّقته (الصحاح : ج ۱ ص ۳۸۶ «طحح») .

12.التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص ۳۹۳ ح ۲۶۹ ، بحار الأنوار: ج ۹۴ ص ۱۰ ح ۱۱ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 77077
صفحه از 506
پرینت  ارسال به