247
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

۴۵۵.امام صادق عليه السلام- در باره اين سخن خداوند عزّ وجلّ :(و از ديرباز [در انتظار آن‏] ، بر كسانى كه كافر شده بودند، پيروزى مى‏جستند)-: يهوديان ، در كتاب‏هاى خود مى‏خواندند كه هجرتگاه محمّد صلى اللَّه عليه و آله [به مدينه‏] ، بين عَير۱ و اُحُد است. از اين رو براى جستجوى آن مكان ، بيرون رفتند و به كوهى به نام حَداد رسيدند . گفتند : حَداد و اُحُد ، يكى است . پس در آن مكان ، پراكنده شدند. عدّه‏اى از آنان ، در تَيما فرود آمدند، عدّه‏اى در فدك ، و عدّه‏اى در خيبر. آنان كه در تَيما ساكن شده بودند ، دل‏تنگ ديگر برادران خود شدند. روزى باديه‏نشينى از قيس ، بر آنان گذشت . شترانش را از او كرايه كردند. باديه‏نشين به آنها گفت: شما را از ميان عَير و اُحُد ، عبور مى‏دهم . يهوديان گفتند: هر گاه به آن دو كوه رسيدى ، ما را خبر كن. چون آنها را به ميان سرزمين مدينه رساند، گفت: آن ، عَير است و اين ، اُحُد.
يهوديان ، از شتران او پياده شدند و گفتند: به مراد خود رسيديم. ديگر ما را به شتران تو ، نيازى نيست. اينك هر جا كه مى‏خواهى ، برو.
سپس به برادران خود در فدك و خيبر نوشتند كه: به مكان مورد نظر ، دست يافتيم . پس شما هم نزد ما بياييد. يهوديان فدك و خيبر ، به آنها نوشتند: ما در اين جا مستقر گشته‏ايم و صاحبِ خانه و اموال شده‏ايم. با شما هم فاصله چندانى نداريم . بنا بر اين، هر گاه چيزى كه در انتظارش هستيم ، اتّفاق افتاد ، به سرعت ، خود را به شما مى‏رسانيم!
پس اين عدّه ، در سرزمين مدينه ، صاحب ملك و اموال شدند و چون دارايى‏هايشان بسيار شد، خبر به تُبَّع‏۲ رسيد . او نيز به ايشان ، حمله آورد. يهوديان ، در دژهاى خود ، پناه گرفتند و تُبَّع ، آنان را به محاصره در آورد. يهوديان كه دلشان به حال ياران بينواى تُبَّع مى‏سوخت ، شبْ‏هنگام براى آنها خرما و جو مى‏ريختند. خبر به تُبَّع رسيد . از اين رو بر يهوديان ، رحم آورد و امانشان داد. يهوديان ، از دژهايشان به زير آمدند. تُبَّع به آنان گفت: من از شهر شما خوشم آمده و تصميم دارم كه در ميان شما بمانم.
يهوديان گفتند: [حكومت بر] اين سرزمين ، تو را نسِزَد. اين جا ، هجرتگاه يك پيامبر خواهد بود، و اين ، هيچ كس را نسِزَد تا اين كه او بيايد.
تُبَّع به آنها گفت: من در ميان شما ، كسانى از خاندانم را بر جاى مى‏گذارم كه هر گاه او بيايد ، به او كمك كرده ، يارى‏اش كنند. پس دو تيره اَوس و خزرج را بر جاى گذاشت. چون شمار اين دو تيره ، افزون شد ، شروع به دست‏اندازى به اموال يهوديان كردند . يهوديان به آنها مى‏گفتند: بدانيد كه اگر محمّد ، بر انگيخته شود ، شما را از خانه‏ها و اموال ما ، بيرون خواهد كرد ؛ امّا چون خداوند عزّ وجلّ محمّد صلى اللَّه عليه و آله را مبعوث كرد، انصار به او ايمان آوردند و يهود ، او را انكار كردند . اين است سخن خداوند عزّ وجلّ كه: (و از ديرباز [ در انتظار آن ] ، بر كسانى كه كافر شده بودند ، پيروزى مى‏جستند . پس همين كه آنچه [ از اوصافش ]مى‏شناختند ، برايشان آمد ، انكارش كردند . پس لعنت خدا بر كافران باد!) .

1.عَيْر: كوهى است در مدينه.

2.تُبَّع ، از پادشاهان حِميَر بوده است و به دليل فراوانى اتباع و پيروانش ، او را تُبَّع مى‏گفته‏اند.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
246

۴۵۵.عنه عليه السلام- في قَولِ اللَّهِ عزّ وجلّ :(وَ كَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ)-: كانَتِ اليَهودُ تَجِدُ في كُتُبِها أنَّ مُهاجَرَ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله ما بَينَ عَيرٍ۱ واُحُدٍ ، فَخَرَجوا يَطلُبونَ المَوضِعَ ، فَمَرّوا بِجَبَلٍ يُسَمّى‏ حَدادَ ، فَقالوا : حَدادُ واُحُدٌ سَواءٌ ، فَتَفَرَّقوا عِندَهُ ، فَنَزَلَ بَعضُهُم بِتَيماءَ وبَعضُهُم بِفَدَكَ وبَعضُهُم بِخَيبَرَ فَاشتاقَ الَّذينَ بِتَيماءَ إلى‏ بَعضِ إخوانِهِم ، فَمَرَّ بِهِم أعرابِيٌّ مِن قَيسٍ فَتَكارَوا مِنهُ ، وقالَ لَهُم : أمُرُّ بِكُم ما بَينَ عَيرٍ واُحُدٍ ، فَقالوا لَهُ : إذا مَرَرتَ بِهِما فَآذِنّا بِهِما۲ ، فَلَمّا تَوَسَّطَ بِهِم أرضَ المَدينَةِ ، قالَ لَهُم : ذاكَ عَيرٌ وهذا اُحُدٌ .
فَنَزَلوا عَن ظَهرِ إبِلِهِ ، وقالوا : قَد أصَبنا بُغيَتَنا فَلا حاجَةَ لَنا في إبِلِكَ ، فَاذهَب حَيثُ شِئتَ ، وكَتَبوا إلى‏ إخوانِهِمُ الَّذينَ بِفَدَكَ وخَيبَرَ : إنّا قَد أصَبنَا المَوضِعَ فَهَلُمّوا إلَينا ، فَكَتَبوا إلَيهِم : إنّا قَدِ استَقَرَّت بِنَا الدّارُ وَاتَّخَذنَا الأَموالَ ، وما أقرَبَنا مِنكُم ! فَإِذا كانَ ذلِكَ فَما أسرَعَنا إلَيكُم !
فَاتَّخَذوا بِأَرضِ المَدينَةِ الأَموالَ ، فَلَمّا كَثُرَت أموالُهُم بَلَغَ تُبَّعَ‏۳فَغَزاهُم فَتَحَصَّنوا مِنهُ فَحاصَرَهُم ، وكانوا يَرِقّونَ لِضُعَفاءِ أصحابِ تُبَّعَ ، فَيُلقونَ إلَيهِم بِاللَّيلِ التَّمرَ وَالشَّعيرَ ، فَبَلَغَ ذلِكَ تُبَّعَ فَرَقَّ لَهُم وآمَنَهُم ، فَنَزَلوا إلَيهِ ، فَقالَ لَهُم : إنّي قَدِ استَطَبتُ بِلادَكُم ، ولا أراني إلّا مُقيماً فيكُم ، فَقالوا لَهُ : إنَّهُ لَيسَ ذلِكَ لَكَ ، إنَّها مُهاجَرُ نَبِيٍّ ولَيسَ ذلِكَ لِأَحَدٍ حَتّى‏ يَكونَ ذلِكَ .
فَقالَ لَهُم : إنّي مُخَلِّفٌ فيكُم مِن اُسرَتي مَن إذا كانَ ذلِكَ ساعَدَهُ ونَصَرَهُ ، فَخَلَّفَ حَيَّينِ: الأَوسَ وَالخَزرَجَ ، فَلَمّا كَثُروا بِها كانوا يَتَناولونَ أموالَ اليَهودِ ، وكانَتِ اليَهودُ تَقولُ لَهُم : أما لَو قَد بُعِثَ مُحَمَّدٌ لَيُخرِجَنَّكُم مِن دِيارِنا وأموالِنا ، فَلَمّا بَعَثَ اللَّهُ عزّ وجلّ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه و آله آمَنَت بِهِ الأَنصارُ وكَفَرَت بِهِ اليَهودُ ، وهُوَ قَولُ اللَّهِ عزّ وجلّ : (وَ كَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَفِرِينَ) .۴

1.عَيْر : جبل بالمدينة (معجم البلدان : ج ۴ ص ۱۷۲) .

2.أي أعلمنا وخبّرنا ؛ من آذَنتُهُ إذا أعلَمتُهُ (اُنظر: المصباح المنير : ص ۱۰ «أذن») .

3.تُبَّع : من ملوك حِمْيرَ ، سُمّي تُبَّعاً لكثرة أتباعه (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۲۱۶ «تبع») .

4.الكافي : ج ۸ ص ۳۰۸ ح ۴۸۱ ، تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۴۹ ح ۶۹ ، مجمع البيان : ج ۱ ص ۳۱۰ كلّها عن أبي بصير ، بحار الأنوار: ج ۱۵ ص ۲۲۵ ح ۴۹ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 76501
صفحه از 506
پرینت  ارسال به