۴۶۱.تفسير الطبرى- به نقل از عاصم بن عمر بن قتاده انصارى، از تنى چند از پيرانشان -: به خدا سوگند كه اين داستان ، در باره ما و آنان (يعنى در باره انصار و يهوديانى كه همسايه آنها بودند) ، نازل شد ؛ يعنى آيه (و هنگامى كه از نزد خدا ، كتابى كه تأييد كننده آنچه نزد آنان است ، برايشان آمد و از ديرباز [ در انتظار آن ] ، بر كسانى كه كافر شده بودند ، پيروزى مىجستند). آن پيران گفتند: در زمان جاهلى، ما مدّتها بر آنان ، چيرگى داشتيم . ما مشرك بوديم و آنها ، اهل كتاب. آنها مىگفتند: «پيامبرى كه اينك ، زمان بر انگيخته شدنش نزديك است، شما را مانند قوم عاد و اِرَم ، خواهد كشت» ؛ امّا چون خداوندِ بلندنام، پيامبرش را از قريش بر انگيخت و ما پيرو او شديم، يهوديان ، به وى كفر ورزيدند. خداوند مىفرمايد: (پس همين كه آنچه [از اوصافش ]مىشناختند ، برايشان آمد، به او كفر ورزيدند).
۴۶۲.امام صادق عليه السلام :(پس چون برايشان آمد) ، يعنى براى اين يهوديان و ناصبيان . (فرستادهاى از نزد خدا كه تصديق كننده آن چيزى است كه با ايشان است) ، مراد از فرستاده، قرآن است كه در بر دارنده اوصاف و فضائل محمّد و على، و وجوب دوستى با آن دو و دوستى با دوستان آن دو، و دشمنى با دشمنان آنهاست . (گروهى از كسانى كه به آنها كتاب داده شده، كتاب خدا را افكندند) ، [مراد از كسانى كه به آنها كتاب داده شده ، ]يهوداند كه تورات و ديگر كتابهاى پيامبران خدا عليهم السلام را (پشت سر خود افكندند) ، يعنى به آنچه در آنهاست ، عمل نكردند و بر پيامبرىِ محمّد صلى اللَّه عليه و آله و وصايت على عليه السلام حسادت ورزيدند و آنچه را از فضائل آن دو مىدانستند ، انكار كردند . (چنان كه گويى نمىدانند) ، يعنى در انكار و ردّ آن فضائل ، مانند كسى رفتار كردند كه اصلاً اطّلاعى از آنها ندارند، در حالى كه مىدانستند كه حق است .
۴۶۳.امام صادق عليه السلام- در باره اين سخن خداوند متعال:(كتاب را ، در حالى كه تأييد كننده آنچه [ از كتابهاى آسمانى ]پيش از خود است ، به حق [ و به تدريج ]بر تو نازل كرد، و تورات و انجيل را ، پيش از آن براى رهنمود مردم ، فرو فرستاد، و فرقان را نازل كرد)-:فرقان ، عبارت از محكمات است، و كتاب ، مجموع قرآن است كه در آن ، كتابهاى پيامبران پيشين ، مورد تصديق قرار گرفته است.