اين دوره از زبان آهنگين قرآن بحث كردهاند. پس از اينان نيز ابوالعبّاس بن المعتزّ (م 296ق) در كتاب البديع ، از وزن و آهنگ آيات سخن مىراند. ابوالحسن على بن عيسى الرّمانى(م 374ق) لغوى، نحوى و متكلم معتزلى نيز در رساله النكت، والايى و اعجاز قرآن را در الفاظ و سبك، اسلوب و نظم، تأثير در دلها دانسته، بلاغت آن را در برترين مرتبه زيبايى برمىشمرد:
مُعجِزٌ بِألفاظِهِ وَ اُسلوبِهِ وَ نَظمِهِ وَ أثَرِهِ فِى النُّفوسِ... فَأعلاها طَبَقةً فِى الحُسنِ بَلاغَةُ القُرآنِ... .۱
قرآن با عبارات و روش و نظم و اثرگذارى در جانها معجزه است . بالاترين رتبه حسن ، بلاغت قرآن است .
ابوسليمان حمد بن محمد بن ابراهيم خطابى بُستى(م 388ق) - از معاصران رُمّانى ، محدّث، فقيه و شاعر نيشابورى - نيز بر نظم و سازوارگى لفظى معنايى قرآن تأكيد كرده است. از منظر او ، قرآن در شيوايى و استوارى، در عُذوبت و گوارايى، در هندسه و سامانمندى، و در پيوستگى و خوشقوارگى، برترين سخن است.۲ از نظر وى، زبان قرآن در عين فخامت، جزالت و متانت، ساده و روان است و خاصيت شگفتانگيز روانشناختى و منحصر به فردى در آن هست كه دلها را سخت تكان مىدهد؛ گاهى نشاط و ابتهاج بر مىانگيزد و گاهى بيم و هراس مىافكند.۳
ابو هلال عسكرى (م 397ق)، نقّاد ادبيات عربى پس از جاحظ، نيز در كتاب الصناعتين ، از ساختار بى بديل قرآن نام مىبرد و مىنويسد: تنها با علم بلاغت و فصاحت است كه مىتوان جلوه اعجاز قرآن را از حيث هندسه نيكو و آميزههاى شيواى كلمات و عبارات، ايجاز بديع، اختصار لطيف، شيرينى و دلنشينى، رونق و
1.ثلاث رسائل فى إعجاز القرآن : ص۷۵ - ۷۶.
2.ثلاث رسائل فى إعجاز القرآن : ص۲۵.
3.كتاب الصناعتين الكتابة و الشعر : ص۷.