29
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

اين دوره از زبان آهنگين قرآن بحث كرده‏اند. پس از اينان نيز ابوالعبّاس بن المعتزّ (م 296ق) در كتاب البديع ، از وزن و آهنگ آيات سخن مى‏راند. ابوالحسن على بن عيسى الرّمانى(م 374ق) لغوى، نحوى و متكلم معتزلى نيز در رساله النكت، والايى و اعجاز قرآن را در الفاظ و سبك، اسلوب و نظم، تأثير در دل‏ها دانسته، بلاغت آن را در برترين مرتبه زيبايى برمى‏شمرد:
مُعجِزٌ بِألفاظِهِ وَ اُسلوبِهِ وَ نَظمِهِ وَ أثَرِهِ فِى النُّفوسِ... فَأعلاها طَبَقةً فِى الحُسنِ بَلاغَةُ القُرآنِ... .۱
قرآن با عبارات و روش و نظم و اثرگذارى در جان‏ها معجزه است . بالاترين رتبه حسن ، بلاغت قرآن است .

ابوسليمان حمد بن محمد بن ابراهيم خطابى بُستى(م 388ق) - از معاصران رُمّانى ، محدّث، فقيه و شاعر نيشابورى - نيز بر نظم و سازوارگى لفظى معنايى قرآن تأكيد كرده است. از منظر او ، قرآن در شيوايى و استوارى، در عُذوبت و گوارايى، در هندسه و سامان‏مندى، و در پيوستگى و خوش‏قوارگى، برترين سخن است.۲ از نظر وى، زبان قرآن در عين فخامت، جزالت و متانت، ساده و روان است و خاصيت شگفت‏انگيز روان‏شناختى و منحصر به فردى در آن هست كه دل‏ها را سخت تكان مى‏دهد؛ گاهى نشاط و ابتهاج بر مى‏انگيزد و گاهى بيم و هراس مى‏افكند.۳
ابو هلال عسكرى (م 397ق)، نقّاد ادبيات عربى پس از جاحظ، نيز در كتاب الصناعتين ، از ساختار بى بديل قرآن نام مى‏برد و مى‏نويسد: تنها با علم بلاغت و فصاحت است كه مى‏توان جلوه اعجاز قرآن را از حيث هندسه نيكو و آميزه‏هاى شيواى كلمات و عبارات، ايجاز بديع، اختصار لطيف، شيرينى و دل‏نشينى، رونق و

1.ثلاث رسائل فى إعجاز القرآن : ص‏۷۵ - ۷۶.

2.ثلاث رسائل فى إعجاز القرآن : ص‏۲۵.

3.كتاب الصناعتين الكتابة و الشعر : ص‏۷.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
28

نيز به قرائت و تجويد و نغمه آسمانى آن دل سپرده و آن گاه در زبان موزون قرآن و زيبايى‏هاى آن كاوش‏هاى فراوانى كرده است.
اگر از توجه ويژه اهل‏بيت عليهم السلام نسبت به زيبايى‏هاى همه‏جانبه قرآن - كه همپاى قرآن بالندگى داشته است - بگذريم، شايد آثارى چون مجاز القرآن از ابوعبيده معمر بن المثنى (م 209ق)، معانى القرآن اثر يحيى ابو زكريا فرّاء ديلمى(م 208ق) و تأويل مشكل القرآن دستاورد ابن قتيبه ابو محمد عبد اللّه(م 276ق) ، از نخستين آثار كلاسيك به شمار آيند كه در بحث اسلوب قرآن و سبك ويژه آن نگاشته شده‏اند.
ابوعبيده، پس از مقايسه تعابير لطيف و وجوه نظم قرآن با ادبيات رايج عرب، تأكيد مى‏ورزد كه نمى‏توان براى قرآن نظيرى يافت. فرّاء، از تركيب و اعراب قرآن سخن مى‏راند و به كنايه، استعاره، تشبيه، مجاز و التفات آن مى‏پردازد و به نغمه شيواى الفاظ قرآن و نظم و وزن و اثر شگرف آن در حسّ برون و ضمير نهان انسان عنايت مى‏كند. ابن قتيبه نيز به نوبه خود بر نظم زنجيره‏اى واژگان، روانى، شيرينى و خوش‏گوارى، رسانايى و تأثير شگفت آن در دل آدميان تأكيد مى‏ورزد و مى‏گويد: خداوند، قرآن را با نظم شگفتش تمايز بخشيد و... چنان كرد كه همى خوانده مى‏شود و هيچ ملالى نمى‏آورد؛ همى شنيده مى‏شود، ولى گوش‏ها آن را ناخوش نمى‏دارند؛ تر و تازه و سرزنده است و با فزونى و تكرار قرائت، كهنه و فرسوده نمى‏شود... .۱
در همين روزگار است كه جاحظ، اديب و دانشمند معتزلى، براى نخستين بار اثرى مستقل به نام نظم القرآن مى‏نگارد.۲ همچنان‏كه ابوسعيد عبد الملك اصمعى (م 213ق) و ابوعبيد قاسم بن‏سلاّم (م 223ق) نيز از كسانى به شمار مى‏آيند كه در

1.تأويل مشكل القرآن : ص‏۱۱.

2.مذاهب التفسير الاسلامى : ص‏۱۴۴.

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75917
صفحه از 506
پرینت  ارسال به