31
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

رخ مى‏دهد و لفظ و معنا ، چون پيكر و جان‏اند كه با يكديگر پيوندى تركيبى دارند.
زبان از واحدهايى به ترتيب زير تشكيل يافته است: حرف‏ها، واج‏ها، هجاها، تكواژها، واژه‏ها، گروه‏ها، و جمله‏ها.
بر اساس نظريه نظم عبد القاهر، ساختار زبان، تنها از قالب‏هاى پيش‏ساخته عادى چون فعل ، فاعل ، مفعول ، مسندٌ اليه ، مسند ، رابطه ، قيد ، صفت و متمّم تشكيل نيافته؛ بلكه متغيرهاى ديگرى مانند: تقديم و تأخير، حذف، تكرار، تعريف و تنكير، اظهار و اظمار، ايجاز و اطناب، حقيقت و مجاز، تشبيه و استعاره، كنايه و ايهام، حصر و اطلاق و تأكيد و جز اينها وجود دارد كه اينها نيز هر يك در جاى خود، ريشه در معانى دارند. زبان با گنجينه‏اى بى‏پايان از علامت‏ها و نشانه‏هاى خود، نماينده ذهن است. در تومار ذهن، افزون بر معانى درشت، معانى باريك و لطايف و ظرايف بى‏شمارى وجود دارند كه با زبان گشوده مى‏شوند و عبارت‏هاى متنوّع زبان، معانى متنوّع ذهنى را عيان مى‏سازند. هر چه ذهن ، وقّادتر و فروزان‏تر شود، زبان ، دقيق‏تر و رقيق‏تر مى‏شود و به عكس.
نمونه‏اى از اسلوب خاصّ قرآنى را، به جاى نام «سجع»، تحت نام «فاصله» يا «سربند»ها شمرده‏اند كه منشأ آهنگين بودن نغمه‏هاى ويژه قرآنى است. البته با اين ويژگى كه اوّلاً آنچه در آنها نقش اوّل را دارد، معناست و نه صرفاً لفظ - يعنى فواصل قرآن صرفاً يك هماهنگى لفظى نيستند، بلكه فراتر از آن، نظم معنايى خاصى را در لا به لاى بندها و آهنگ‏ها بر مى‏تابند و متناسب با معانى دگرگون مى‏شوند - و ثانياً اين فواصل ، سهل و آزاد و بى‏تكلّف اند.۱
سجع (بانگ يكنواخت كبوتر)، سخنِ قافيه‏دار را گويند و در اصطلاح علم بديع،

1.الإتقان فى علوم القرآن : نوع ۲۱۳؛ الإعجاز البيانى : ص‏۲۳۹.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
30

طراوت، آسانى، پربارى، گوارايى، و روانى درك كرد و به زيبايى‏هاى آن آگاهى يافت؛ زيبايى‏هايى كه درك آن از عهده مردم عادى بيرون و انديشه‏هايشان در آن متحير است.۱
ابوبكر محمد بن طيب باقلانى(م 403ق)، متكلّم اشعرى نيز در اثر پر حجم خود، إعجاز القرآن، زبان قرآن را نه تنها برتر از ساير كلام فصيح عرب، بلكه به لحاظ ماهوى، مباين و مغاير با ديگر سخنان شيواى عربى و بيرون از اسلوب و نظم معهود آن دانسته است.۲
پس از اينان نوبت به عبد القاهر گرگانى(م 474ق)، متكلّم معروف اشعرى و از پايه‏گذاران بلاغت عربى و شارحان اسلوب و روش قرآنى مى‏رسد. گرگانى در دو اثر استوار خود أسرار البلاغة و دلائل الإعجاز، اوج اعجاز بيانى قرآن را نه در مفردات و فواصل، اوزان و استعارات و ساير انواع بديع، بلكه در نظم شگفت‏انگيز لفظى - معنايى آن معرّفى مى‏كند.
از ديدگاه عبد القاهر، بستر نظم، بسى فراخ‏تر از زيبايى‏هاى لفظى است؛ رسانايى و ظرافت‏هاى معنايى سخن نيز شعاع‏هاى اين دايره اند و در نظم قرآن ميان دو عنصر لفظ و معنا ، پيوندى ناگسستنى وجود دارد. ميان ذهن و زبان، رابطه‏اى تنگاتنگ هست. ذهن براى القاى معانى گوناگون نهفته در خود ، علامت‏هاى زبانى متناسبى را به كار مى‏گمارد و زبان، ابزار و بلكه نشانه انديشيدن و دالّ بر آن است. هر واحد كلامى، هر چند خُرد و كوچك، بر معنايى خاص دلالت مى‏كند و كمترين دگرگونى در معانى، به گونه‏اى خود را با تبدّل واژگان و تركيبات زبانى(الفاظ) آشكار مى‏سازد و متقابلاً هر تغيير اندك در الفاظ، علامت تبدّلى است كه در معانى

1.كتاب الصناعتين الكتابة والشعر : ص ۹ .

2.إعجاز القرآن : ص‏۳۰۰ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75759
صفحه از 506
پرینت  ارسال به