در عين اين كه با توصيفى احساسبرانگيز ، موقعيت و وضع روحى شخص وصفشده را منعكس مىكند، در پرتو مخارج حروف، گزينش و چينش خاصّ كلمات، نوا و فراز و فرود معنا را به لطافت تمام به تصوير مىكشد.
از ديدگاه احمد احمد بدوى ، هنرنمايى قرآن در تصويرپردازى، در اين آيه جلوهنمايى مىكند:
(إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا .۱
از پروردگارمان ، از روز عبوس سخت نگرانيم).
او مىگويد: در اين آيه ، سنگينى روز بازپسين ، از واژهواژه آن احساس مىشود و اوج آن در حرف «طا» كه مخرجى ثقيل دارد، لمس مىگردد.۲
در همين زمينه دكتر صبحى صالح مىگويد: ما در پيش روى قرآن با واقعيتى فراتر از سطح واژگان و قواعد ادبى آنها مواجهيم. طيف تعبير در قرآن و الهامات واژگان و تصويرهاى رنگى داستانها و تابلوها و چشماندازهايش، واقعيتهاى جاندار خارجى را با همه رخدادهايشان به تمامى برمىتابند، تو گويى قهرمانان اين حوادث هنوز از ميدان حيات به در نرفتهاند و در حال زندگى اند.۳
قرآن براى تصوير و تجسيم معانى متعالى و فراطبيعى خويش و جاىدهى آنها در فهم مردم ، از نمونههاى عينى، فراوان تمثيل و تشبيه آورده و از عنصر مجاز، كنايه و استعاره به وفور استفاده برده است كه از سويى زيبايى پر شكوهى را پديدار مىسازد و از سوى ديگر ، معبر مناسبى براى تفهيم حقايق متعالى است.
تشبيه
تشبيه، به معناى مانند كردن چيزى به چيز ديگر در صفت يا كيفيتى است و در آن