229
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

است‏۱ و اشاعره بر خلاف آنان معتقدند كه كلام الهى ، صفت ذاتى بارى تعالى است.۲ علامه طباطبايى بر اين باور است كه كلام و سخن ، فعل يا صفت گوينده آن نيست ؛ زيرا آن امرى اعتبارى است كه فقط در ظرف ادعا و وضع الفاظ محقق مى‏شود و از اين رو ، فعل حقيقى صادر شده از كسى ، و يا صفت يك موصوف ، خارجى نيست ، اگر چه به اعتبار صدا و آوايى كه در توليد آن نقش دارد ، به فاعل ايجاد صوت ، يعنى متكلّم منتسب مى‏شود . و اين نيز از باب توسعه در اطلاق است بدين گونه كه از همان نسبت مجازى كه به فاعل مى‏دهند، مى‏توان وصفى نيز براى او انتزاع كرده، او را متكلم ناميد؛ چنان كه در ساير امور اعتبارى مانند خضوع، تعظيم، اهانت، خريد و فروش و امثال آن چنين اطلاقى روى مى‏دهد.۳
3. حقيقت كلام الهى: معتزله در تبيين حقيقت كلام معتقدند كه كلام خداوند عبارت از اصوات و حروفى است كه قائم به ذات او نيستند، بلكه خداوند آنها را در غير خودش مانند لوح محفوظ يا جبرائيل يا نبى ، خلق كرده است.۴
حنابله معتقدند كه كلام خداوند عبارت است از حروف و اصواتى كه قائم به ذات الهى اند و قديم.۵ اشاعره با طرح نظريه كلام نفسى ، در صدد بازسازى نظريه حنابله بر آمده، كوشيدند از سستى و ضعف آن بكاهند.
در اين نظريه هم قدم قرآن حفظ شده و هم منافات آن با برخى آيات و روايات دال بر حدوث قرآن بر طرف شده است. آنان معتقدند كه كلام بر دو قسم نفسى و لفظى است و كلام نفسى نه خبر است و نه امر و نه نهى، و زمان حال و گذشته و آينده در آن داخل نيست و هيچ يك از احكام كلام لفظى و خيالى را ندارد.۶ قرآن بر

1.شرح الأصول الخمسة : ص‏۳۵۷ - ۳۶۰.

2.شرح الأصول الخمسة : ص‏۳۶۰؛ نهاية الاصول : ص‏۷۷.

3.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۴ ص‏۲۴۹.

4.شرح الأصول الخمسة : ص‏۳۵۸؛ محاضرات فى الهيات : ص‏۱۱۸.

5.ر. ك: شرح الاصول الخمسة : ص‏۳۶۰ و ۳۶۸، محاضرات فى الهيات : ص‏۱۲۳.

6.تعليقات كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد : ص‏۳۲۴.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
228

تحليل ديدگاه‏ها

بخش وسيعى از اختلافات در اين بحث‏ناشى از ابهام و عدم وضوح در موضوع اين بحث است و مراد هر يك از طرف‏هاى درگير، از حدوث و قدم و نيز كلام الهى به طور دقيق روشن نيست.۱
1. حدوث و قدم: حدوث يعنى مسبوق بودن چيزى به عدم‏۲ و قدم نيز بر خلاف آن عبارت است از مسبوق نبودن چيزى به عدم . حدوث و قدم ، اقسامى دارند كه عبارت اند از زمانى، ذاتى، دهرى، بالحق. از اين ميان، دو نوع ذاتى و زمانى ، با اين بحث ارتباط دارند. قدم ذاتى عبارت است از اين كه وجود شى‏ء ، به ذات خودش مستند باشد و هيچ علتى براى آن نباشد و حدوث ذاتى آن است كه وجود شى‏ء ، مستند به ذات خود نباشد، بلكه مستند به غير باشد.۳ قدم زمانى نيز به اين معناست كه وجود يك شى‏ء از نظر زمانى، مسبوق به زمان قبلى نباشد و حدوث زمانى يعنى حاصل شدن چيزى بعد از اين كه نبوده است. طرفداران حدوث قرآن مى‏پنداشتند كه قول به قدم قرآن ، به معناى قدم ذاتى آن است و چون آنان فقط خداى متعالى را ازلى و قديم و جز او را حادث و مخلوق مى‏شمردند، قرآن را حادث مى‏دانستند. در مقابل، طرفداران قدم قرآن، آن را قديم و ازلى زمانى پنداشته و عهد و زمانى را براى آن تصور نمى‏كردند كه قرآن نبوده باشد.۴
2. رابطه كلام و متكلم: متكلمان در باره نقش كلام به عنوان صفت فعلى يا ذاتى براى متكلم ، اختلاف نظر دارند.۵ معتزله معتقدند كه كلام الهى، صفت فعل خداوند

1.بحوث فى الملل و النحل : ج‏۳ ص‏۳۶۱.

2.التعريفات : ص‏۳۷.

3.نهاية الحكمة : ص‏۲۸۶ - ۲۸۹.

4.ر. ك: الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۴ ص‏۲۴۸.

5.ر .ك : البيان فى تفسير القرآن : ص‏۴۰۸ به بعد.

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64870
صفحه از 506
پرینت  ارسال به