437
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲

5 / 18

توبه نمودن پيرى با شنيدن آياتى‏

۶۱۹.كتاب التوّابين ، ابن قُدامه- به نقل از ابو هاشم مُذكِّر -: آهنگ بصره كردم . بدين منظور ، رفتم تا كِشتى‏اى را اجاره كنم. در آن كِشتى ، مردى بود و كنيزكى نيز همراه او بود . مرد گفت: اين جا، جا نيست.
كنيزك ، خواهش كرد كه مرا سوار كند . او هم سوارم كرد . چون حركت كرديم، آن مرد ، غذا خواست. چون سفره انداختند، گفت: آن بينوا را هم صدا بزنيد كه غذا بخورد.
من ، يعنى مردِ بينوا ، بر سفره ، دعوت شدم. چون غذايمان را خورديم، به كنيز گفت: شراب بياور. شراب نوشيد و فرمان داد كه به من هم بنوشانَد. من گفتم: رحمت خدا بر تو باد! براى ميهمان ، حقّى است.
پس، دست از من برداشت. چون از شراب ، سرمست شد، گفت: اى كنيز! عود برگير و نوايى بر خوان.
كنيزك ، عود بر گرفت و شروع به خواندن كرد:


ما چون دو شاخه از يك درخت بان بوديم ، جدا از هم‏...
مرد ، رو به من كرد و گفت: آيا تو هم از اين چيزها مى‏دانى؟
گفتم: بهتر از اينها مى‏دانم.
آن گاه ، [اين آيات را] خواندم: (آن گاه كه خورشيد ، به هم در پيچد و آن گاه كه ستارگان ، تيره مى‏شوند و آن گاه كه كوه‏ها ، به رفتار آيند) . در اين هنگام، آن پير ، شروع به گريستن كرد. وقتى به اين آيه : (و آن گاه كه نامه‏ها را از هم بگشايند) رسيدم ، گفت: اى كنيز! برو كه تو را به خاطر خدا ، آزاد كردم .
سپس هر چه شراب داشت ، در آب [دريا] ريخت و عود را شكست . سپس نزديك من آمد و در آغوشم كشيد و گفت: برادر! آيا فكر مى‏كنى كه خدا ، توبه‏ام را بپذيرد؟
گفتم: (خداوند ، توبه‏كنندگان و پاكيزگان را دوست مى‏دارد).
از آن پس، با او دوست شدم و اين دوستى ما ، چهل سال ادامه داشت تا آن كه او پيش از من در گذشت . او را در خواب ديدم . گفتم: به كجا رفتى؟
گفت: به بهشت.
گفتم: چه چيز ، سبب شد كه به بهشت بروى؟
گفت: آيه (و آن گاه كه نامه‏ها را از هم بگشايند) كه تو بر من خواندى.


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
436

5 / 18

تَوبَةُ شَيخٍ بِسَماعِ آياتٍ‏

۶۱۹.كتاب التوّابين لابن قدامة عن أبي هاشم المذكّر : أرَدتُ البَصرَةَ فَجِئتُ إلى‏ سَفينَةٍ أكتَريها ، وفيها رَجُلٌ ومَعَهُ جارِيَةٌ ، فَقالَ الرَّجُلُ: لَيسَ هاهُنا مَوضِعٌ. فَسَأَلَتهُ الجارِيَةُ أن يَحمِلَني فَحَمَلَني. فَلَمّا سِرنا دَعَا الرَّجُلُ بِالغَداءِ فَوُضِعَ فَقالَ: أنزِلوا ذلِكَ المِسكينَ لِيَتَغَدّى‏ ، فَاُنزِلتُ عَلى‏ أنّي مِسكينٌ. فَلَمّا تَغَدَّينا قالَ: يا جارِيَةُ! هاتي شَرابَكِ. فَشَرِبَ وأمَرَها أن تَسقِيَني ، فَقُلتُ: رَحِمَكَ اللَّهُ! إنَّ لِلضَّيفِ حَقّاً ، فَتَرَكَني؛ فَلَمّا دَبَّ فيهِ النَّبيذُ قالَ: يا جارِيَةُ! هاتِي العودَ وهاتِي ما عِندَكِ. فَأَخَذَتِ العودَ وغَنَّت تَقولُ:


وكُنّا كَغُصنَي بانَةٍ لَيسَ واحِدُ...
ثُمَّ التَفَتَ إلَيَّ فَقالَ: أتُحسِنُ مِثلَ هذا؟ فَقُلتُ: اُحسِنُ خَيراً مِنهُ. فَقَرَأتُ: (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ * وَ إِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ)۱ فَجَعَلَ الشَّيخُ يَبكي؛ فَلَمّا انتَهَيتُ إلى‏ قَولِهِ: (وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ)۲ قالَ الشَّيخُ : يا جارِيَةُ اذهَبي! فَأَنتِ حُرَّةٌ لِوَجهِ اللَّهِ تَعالى‏. وألقى‏ ما مَعَهُ مِنَ الشَّرابِ فِي الماءِ وكَسَرَ العودَ ، ثُمَّ دَنا إلَيَّ فَاعتَنَقَني وقالَ: يا أخي! أتَرَى اللَّهَ يَقبَلُ تَوبتي؟ فَقُلتُ: (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّ بِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) .۳
فَواخَيتُهُ بَعدَ ذلِكَ أربَعينَ سَنَةً حَتّى‏ ماتَ قَبلي. فَرَأَيتُهُ فِي المَنامِ ، فَقُلتُ لَهُ: إلامَ صِرتَ؟ قالَ: إلَى الجَنَّةِ. قُلتُ: بِمَ صِرتَ إلَى الجَنَّةِ؟ قالَ: بِقِراءَتِكَ عَلَيَّ: (وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ).۴

1.التكوير: ۱ - ۳ .

2.التكوير: ۱۰ .

3.البقرة: ۲۲۲ .

4.كتاب التوّابين لابن قدامة : ص ۲۶۸ الرقم ۱۱۰ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۲
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 62860
صفحه از 506
پرینت  ارسال به