127
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۴

۱۵۴۸.امام حسن عليه السلام- در پاسخ سؤال در باره([سوگند به‏] شاهد و مشهود)-: شاهد ، محمّد صلى اللَّه عليه و آله است و مشهود ، روز قيامت . آيا نشنيده‏اى كه خداوند سبحان مى‏فرمايد : (اى پيامبر! ما تو را شاهد (گواه) و بشارتگر و هشدار دهنده فرستاديم)؟ و فرموده است: (آن [روز] ، روزى است كه مردم را براى آن ، گرد مى‏آورند و آن [روز] ، روزى مشهود۱است) .

۱۵۴۹.امام صادق عليه السلام- در باره آيه :(هيچ گفتگوى محرمانه‏اى ميان سه تن نيست ، مگر اين كه او چهارمينِ آنهاست ، و نه ميان پنج تن ، مگر اين كه او ششمينِ آنهاست)-: او يكتا و ذاتش يگانه است و از آفريدگانش جداست ، و او خود را اين گونه وصف كرده است ، و او بر هر چيز ، احاطه دارد؛۲ يعنى بر همه چيز ، اشراف و فراگيرى و توانايى دارد . (هم‏وزن ذرّه‏اى ، نه در زمين و نه در آسمان ، از پروردگار تو پنهان نيست ، و نه كوچك‏تر و نه بزرگ‏تر از آن) و او احاطه علمى دارد ، نه احاطه ذاتى ؛ چرا كه مكان‏ها به چهار حد ، محدود مى‏شوند . پس اگر احاطه ذاتى بود ، لازم مى‏آمد كه آن ذات ، در برگيرنده‏[ى آن حدود و محدود به آنها ]باشد .

۱۵۵۰.الكافى- به نقل از اصبغ بن نباته -: امام على عليه السلام، هنگامى كه شخصى از ايشان در اين باره پرسيد كه: گفته شده، انسان مؤمن، گناه نمى‏كند، فرمود: «از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه [اين گونه ]فرمود و دليل آن، كتاب خداوند است كه : خداوند، مردم را سه صنف آفريده و هر كدام را در جايگاهشان قرار داده است و اين، همان سخن خداوند در قرآن است: (دست راستى‏ها)، (دست چپى‏ها)، و (پيش‏گامان) .
امّا آنچه در باره پيش‏گامان گفته، اين است كه آنان پيامبرانِ صاحب رسالت و غير صاحب رسالت اند . خداوند در آنان، پنج روح قرار داده است: روح قدسى، روح ايمان، روح توانايى، روح شهوت و روح بدن. با روح قدسى، پيامبرانِ صاحب رسالت و غير صاحب رسالت، برانگيخته شدند، و با آن روح، چيزها به آنها آموزش داده شد. با روح ايمان، خداوند را پرستيدند و هيچ شريكى بر او قرار ندادند. با روح توانايى، با دشمنانشان جنگيدند، و امور زندگى‏شان را اداره كردند. با روح شهوت، به غذاهاى لذيذ دست يافتند و زنان جوان را به همسرى خود در آوردند. با روح بدن، جنبيدند و تكاپو كردند. اينان، آمرزيده هستند و از گناهشان گذشت شده است».
سپس فرمود: «خداوند عزّ وجلّ فرموده است: (برخى از اين فرستادگان را بر برخى از آنان برترى داديم. خداوند با كسانى از آنان سخن گفت و برخى را به درجاتى بالا بُرد، و به عيسى پسر مريم بيّنات داديم، و او را با روح القدس، تأييد كرديم) . سپس در باره گروهى از آنان كه فرمود: (به روحى از جانب خود، آنان را تأييد كرد)، مى‏فرمايد: با روحى، آنان را تكريم كرده و بر ديگران فضيلت داده است. پس آنان آمرزيده هستند و از گناهانشان گذشت شده است.
آن گاه از دست راستى‏ها ياد كرده است. آنان با تمام وجود، حقيقتاً مؤمن هستند. خداوند در آنان چهار روح، قرار داده است: روح ايمان، روح توانايى، روح شهوت و روح بدن. بنده خدا، هماره اين چهار روح را كامل مى‏كند تا اين كه حالاتى به او دست مى‏دهد» .
آن مرد گفت: اين حالات، چه هستند، اى امير مؤمنان؟
فرمود: «امّا نخستين آنها، همان است كه خداوند عزّ وجلّ فرموده است: (برخى از شما تا خوارترين [دوره ]سال‏هاى زندگى باز گردانده مى‏شويد، به طورى كه بعد از [آن همه‏] دانستن، هيچ نمى‏داند). در چنين شخصى، همه آن روح‏ها رو به كاستى مى‏گذارد. و البتّه چنين نيست كه از دين خدا خارج شده باشد؛ چرا كه خدايى كه همه كاره اوست، او را به پست‏ترين مرحله سن رسانده است، تا جايى كه او وقت نماز را نمى‏شناسد و توان عبادت در شب و روز را ندارد و نمى‏تواند با مردم در نماز جماعت شركت كند. اين، كاسته شدن از روح ايمان است و البتّه ضررى هم به او نمى‏زند.
و از برخى، روح توانايى‏شان كم مى‏شود. پس توان جهاد با دشمنش را ندارند و نمى‏تواند در پى اداره زندگى‏شان بروند.
و از برخى، روح شهوت را مى‏كاهد، به گونه‏اى كه اگر زيباترين دختران از كنار او عبور كنند، توجّهى به آنان نمى‏كند و بر نمى‏خيزد، و البتّه روح بدن، در او مى‏ماند و او مى‏جنبد و تكاپو مى‏كند، تا اين كه فرشته مرگ، به سراغش مى‏آيد. چنين وضعيتى ، خوب است؛ چون خداوند عزّ وجلّ آن را ايجاد مى‏كند.
گاهى حالاتى در زمان توانمندى و جوانى‏اش به او دست مى‏دهد، و او اقدام به گناه مى‏كند، و روح توانايى هم او را تشويق مى‏كند، و روح شهوت، براى او مى‏آرايد، و روح بدن، او را رهبرى مى‏كند تا اين كه او را در گناه مى‏اندازد. پس وقتى دست به گناه مى‏زند، از ايمانش كاسته مى‏شود، و از آن خارج مى‏گردد، و به آن باز نمى‏گردد، مگر اين كه توبه كند، و هر گاه به سوى خدا باز گردد، خداوند هم به او توجّه مى‏كند، و اگر به گناه باز گردد، خداوند، او را به آتش جهنّم مى‏اندازد.
امّا دست چپى‏ها، يهوديان و مسيحيان هستند. خداوند عزّ وجلّ مى‏فرمايد: (آنان كه بديشان كتاب داديم، پيامبر را مى‏شناسند، به همان سان كه پسرانشان را مى‏شناسند) . محمّد و ولايت را در تورات و انجيل مى‏شناسند، همان گونه كه پسرانشان را در خانه‏هايشان مى‏شناسند. (و مسلّماً گروهى از آنان، حقيقت را نهفته مى‏دارند و خودشان [هم ]مى‏دانند. حق، از جانب پروردگار توست). تو فرستاده به سوى آنها هستى. (پس، از ترديد كنندگان مباش) . و آنان وقتى آنچه را مى‏شناختند، انكار نمودند، خداوند، آنها را گرفتار كرد و روح ايمان را از آنان گرفت و سه روح: توانايى، شهوت و بدن را در بدن آنان مستقر نمود. سپس آنان را به [گروه ]چارپايان افزود و فرمود: (آنان، جز چارپايان نيستند)؛ زيرا جنبنده، روح توانايى دارد، با روح شهوت مى‏چرد، و با روح بدن، حركت مى‏كند».
سؤال كننده به ايشان گفت: اى امير مؤمنان! دلم را به فرمان خدا، زنده كردى.

1.يعنى : روزى كه همه در آن ، حاضر مى‏شوند ؛ روزى نمايان و تماشايى .

2.اشاره است به آيه ۵۴ سوره فصّلت : (آگاه باش كه مسلّماً او به هر چيزى احاطه دارد) .


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۴
126

۱۵۴۸.الإمام الحسن عليه السلام- لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالى‏ :(وَ شَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ)۱-:أمَّا الشّاهِدُ فَمُحَمَّدٌ صلى اللَّه عليه و آله ، وأمَّا المَشهودُ فَيَومُ القِيامَةِ ، أما سَمِعتَهُ سُبحانَهُ يَقولُ : (يَأَيُّهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْنَكَ شَهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا)۲ ، وقالَ : (ذَ لِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَ ذَ لِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ)۳ .۴

۱۵۴۹.الإمام الصادق عليه السلام- في قَولِهِ تَعالى‏ :(مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى‏ ثَلَثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ)۵-: هُوَ واحِدٌ ، واحِدِيُّ الذّاتِ ، بائِنٌ مِن خَلقِهِ ، وبِذاكَ وَصَفَ نَفسَهُ وهُوَ بِكُلِّ شَي‏ءٍ مُحيطٌ۶ ، بِالإِشرافِ وَالإِحاطَةِ وَالقُدرَةِ ، (لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِى السَّمَوَ تِ وَ لَا فِى الْأَرْضِ وَ لَا أَصْغَرُ مِن ذَ لِكَ وَ لَا أَكْبَرُ)۷بِالإِحاطَةِ وَالعِلمِ لا بِالذّاتِ ؛ لِأَنَّ الأَماكِنَ مَحدودَةٌ تَحويها حُدودٌ أربَعَةٌ ، فَإِذا كانَ بِالذّاتِ لَزِمَهَا الحَوايَةُ .۸

۱۵۵۰.الكافي عن الأصبغ به نُباتَه عن الإمام عليّ عليه السلام- حينَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَمّا قيلَ مِن أنَّ العَبدَ لا يَأتي بِالمَعاصي وهُوَ مُؤمِنٌ -: سَمِعتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يَقولُ ، وَالدَّليلُ عَلَيهِ كِتابُ اللَّهِ :
خَلَقَ اللَّهُ عزّ وجلّ النّاسَ عَلى‏ ثَلاثِ طَبَقاتٍ ، وأنزَلَهُم ثَلاثَ مَنازِلَ ، وذلِكَ قَولُ اللَّهِ عزّ وجلّ فِي الكِتابِ : (أصحابُ المَيمَنَةِ) و (أصحابُ المَشأَمَةِ)وَ(السّابِقونَ) .۹
فَأَمّا ما ذَكَرَ مِن أمرِ السّابِقينَ فَإِنَّهُم أنبياءُ مُرسَلونَ وغَيرُ مُرسَلينَ ، جَعَلَ اللَّهُ فيهِم خَمسَةَ أرواحٍ : روحَ القُدُسِ ، وروحَ الإيمانِ ، وروحَ القُوَّةِ ، وروحَ الشَّهَوةِ ، وروحَ البَدَنِ ؛ فَبِروحِ القُدُس بُعِثوا أنبِياءَ مُرسَلينَ وغَيرَ مُرسَلينَ ، وبِها عُلِّمُوا الأَشياءَ ، وبِروحِ الإِيمانِ عَبَدُوا اللَّهَ ولَم يُشرِكوا بِهِ شَيئاً ، وبِروحِ القُوَّةِ جاهَدوا عَدُوَّهُم وعالَجوا مَعاشَهُم ، وبِروحِ الشَّهوَةِ أصابوا لَذيذَ الطَّعامِ ونَكَحُوا الحَلالَ مِن شَبابِ النِّساءِ ، وبِروحِ البَدَنِ دَبّوا ودَرَجوا . فَهؤُلاءِ مَغفورٌ لَهُم مَصفوحٌ عَن ذُنوبِهِم .
ثُمَّ قالَ : قالَ اللَّهُ عزّ وجلّ : (تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَتٍ وَءَاتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَأَيَّدْنَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ)۱۰ ، ثُمَّ قالَ في جَماعَتِهِم : (وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ)۱۱ يَقولُ : أكرَمَهُم بِها فَفَضَّلَهُم عَلى‏ مَن سِواهُم . فَهؤُلاءِ مَغفورٌ لَهُم ، مَصفوحٌ عَن ذُنوبِهِم .
ثُمَّ ذَكَرَ أصحابَ المَيمَنَةِ ، وهُمُ المُؤمِنونَ حَقّاً بِأَعيانِهِم ، جَعَلَ اللَّهُ فيهِم أربَعَةَ أرواحٍ : روحَ الإِيمانِ ، وروحَ القُوَّةِ ، وروحَ الشَّهوَةِ ، وروحَ البَدَنِ ، فَلا يَزالُ العَبدُ يَستَكمِلُ هذِهِ الأَرواحَ الأَربَعَةَ حَتّى‏ تَأتِيَ عَلَيهِ حالاتٌ .
فَقالَ الرَّجُلُ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ، ما هذِهِ الحالاتُ؟
فقال : أمّا اُولاهُنَّ : فَهُوَ كَما قالَ اللَّهُ عزّ وجلّ : (وَ مِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَىْ لَا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيًْا)۱۲ ، فَهذا يَنتَقِصُ مِنهُ جَميعُ الأَرواحِ ، ولَيسَ بِالَّذي يَخرُجُ مِن دينِ اللَّهِ ؛ لِأَنَّ الفاعِلَ بِهِ رَدَّهُ إلى‏ أرذَلِ عُمُرِهِ ، فَهُوَ لا يَعرِفُ لِلصَّلاةِ وَقتاً ، ولا يَستَطيعُ التَّهَجُّدَ بِاللَّيلِ ولا بِالنَّهارِ ؛ ولا القِيامَ فِي الصَّفِّ مَعَ النّاسِ ، فَهذا نُقصانٌ مِن روحِ الإِيمانِ ولَيسَ يَضُرُّهُ شَيئاً .
ومِنهُم مَن يَنتَقِصُ مِنهُ روحُ القُوَّةِ ؛ فَلا يَستَطيعُ جِهادَ عَدُوِّهِ ، ولا يَستَطيعُ طَلَبَ المَعيشَةِ .
ومِنهُم مَن يَنتَقِصُ مِنهُ روحُ الشَّهوَةِ ؛ فَلَو مَرَّت بِهِ أصبَحُ بَناتِ آدَمَ لَم يَحنَّ إلَيها ولَم يَقُم .
وتَبقى‏ روحُ البَدَنِ فيهِ ، فَهُوَ يَدُبُّ ويدرجُ حَتّى‏ يَأتِيَهُ مَلَكُ المَوتِ . فَهذَا الحالُ خَيرٌ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ عزّ وجلّ هُوَ الفاعِلُ بِهِ .
وقَد تَأتي عَلَيهِ حالاتٌ في قُوَّتِهِ وشِبابِهِ فَيَهُمُّ بِالخَطيئَةِ ، فَيُشَجِّعُهُ روحُ القُوَّةِ ، ويُزَيِّنُ لَهُ روحُ الشَّهوَةِ ، ويَقودُهُ روحُ البَدَنِ حَتّى‏ توقِعَهُ فِي الخَطيئَةِ ، فَإِذا لامَسَها نَقَصَ مِنَ الإِيمانِ وتَفَصّى‏۱۳ مِنهُ ، فَلَيسَ يَعودُ فيهِ حَتّى‏ يَتوبَ ، فَإِذا تابَ تابَ اللَّهُ عَلَيهِ ، وإن عادَ أدخَلَهُ اللَّهُ نارَ جَهَنَّمَ .
فَأَمّا أصحابُ المَشأَمَةِ : فَهُمُ اليَهودُ وَالنَّصارى‏ ، يَقولُ اللَّهُ عزّ وجلّ : (الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ) ، يَعرِفونَ مُحَمَّداً وَالوِلايَةَ فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ كَما يَعرِفونَ أبناءَهُم في مَنازِلِهِم (وَ إِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ * الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ) أنَّكَ الرَّسولُ إلَيهِم (فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ)۱۴ . فَلَمّا جَحَدوا ما عَرَفُوا ابتَلاهُمُ اللَّهُ بِذلِكَ فَسَلَبَهُم روحَ الإِيمانِ ، وأسكَنَ أبدانَهُم ثَلاثَةَ أرواحٍ : روحَ القُوَّةِ ، وروحَ الشَّهوَةِ، وروحَ البَدَنِ، ثُمَّ أضافَهُم إلَى الأَنعامِ، فَقالَ: (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَمِ)۱۵ ، لِأَنَّ الدّابَّةَ إنَّما تَحمِلُ بِروحِ القُوَّةِ ، وتَعتَلِفُ بِروحِ الشَّهوَةِ ، وتَسيرُ بِروحِ البَدَنِ فَقالَ لَهُ السّائِلُ : أحيَيتَ قَلبي بِإِذنِ اللَّهِ يا أميرَ المُؤمِنينَ .۱۶

1.البروج : ۳ .

2.الأحزاب : ۴۵ .

3.هود : ۱۰۳ .

4.مجمع البيان : ج ۱۰ ص ۷۰۸ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۱۶۹ ، بحار الأنوار : ج ۸۹ ص ۲۶۳ ؛ تفسير الثعلبي : ج ۱۰ ص ۱۶۶ ، المعجم الاوسط : ج ۹ ص ۱۸۲ ح ۹۴۸۲ نحوه عن الحسين عليه السلام ، مطالب السؤول : ج ۲ ص ۱۸ ، الفصول المهمّة لابن الصبّاغ : ص ۱۵۳ الأخيرة نحوه وراجع : الدرّ المنثور : ج ۸ ص ۴۶۴ .

5.المجادلة : ۷ .

6.قوله تعالى في الآية ۵۴ من سورة فصّلت : (أَلَا إِنَّهُ بِكُلِ‏ّ شَىْ‏ءٍ مُّحِيطُ) .

7.سبأ : ۳ .

8.الكافي: ج‏۱ ص‏۱۲۷ ح‏۵، التوحيد: ص‏۱۳۱ ح‏۱۳ كلاهما عن عمر بن اذينة، بحار الأنوار: ج‏۳ ص‏۳۲۲ ح‏۱۹.

9.وذلك في قوله تعالى : (فَأَصْحَبُ الْمَيْمَنَةِ مَآ أَصْحَبُ الْمَيْمَنَةِ * وَ أَصْحَبُ الْمَشَْمَةِ مَآ أَصْحَبُ الْمَشَْمَةِ * وَ السَّبِقُونَ السَّبِقُونَ) (الواقعة : ۸ - ۱۰) .

10.البقرة : ۲۵۳ .

11.المجادلة : ۲۲ .

12.النحل : ۷۰ .

13.يقال : تَفَصَّيتُ من الأمر تَفَصّياً ؛ إذا خرجت منه (النهاية : ج ۳ ص ۴۵۲ «فصا») .

14.البقرة : ۱۴۶ و ۱۴۷ .

15.الفرقان : ۴۴ .

16.الكافي : ج ۲ ص ۲۸۲ ح ۱۶ ، بصائر الدرجات : ص ۴۴۹ ح ۶ و ص ۴۴۷ ح ۵ عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، تحف العقول : ص ۱۸۹ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۶۹ ص ۱۹۱ ح ۶ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۴
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/137-.html
تعداد بازدید : 76029
صفحه از 580
پرینت  ارسال به