به نظر مىرسد همه آنچه در تعريف و تبيين مفهوم «تأويل» بدان اشاره شد صحيح است ؛ ولى در واقع ، شمارى از اين معانى ، مصداق «تأويل» اند، نه مفهوم آن . مىتوان گفت : مفهوم واقعى «تأويلِ» كلام ، با توجه به ريشه لغوى آن ، بيان مراد و مقصود واقعى متكلم از آن است ، و اين معنا چيزى جز تفسير و ايضاح و آشكار كردن معناى پنهان لفظ نيست ، بنا بر اين ، «تفسير» و «تأويل» در اصل هر دو به يك معنا هستند، اما آشكار كردن معناى پنهان لفظ و بيان مقصود واقعى متكلم ، داراى مراتب و گونههاى مختلف است ؛ زيرا لفظ ، گاه يك معنا دارد ، و گاه چند معنا ؛ گاه فهم مقصود متكلم ، بدون قرينه قابل فهم است ، و گاه فهم آن نياز به قرينه دارد ؛ گاه مقصود متكلم ، مفهوم ذهنى و علمى ، و گاه مفهوم عينى و رويداد خارجى است .
واژهشناسى «تنزيل»
واژه «تنزيل» از ريشه «ن ز ل» به معناى فرو فرستادن ، فرود آوردن ، و مرتب كردن چيزى و در جايگاه خود قرار دادن آن است ، ابن فارس در اين باره مىگويد :
النّونُ ، والزّاءُ و اللّامُ كَلِمَةٌ صَحيحَةٌ تَدُلُّ عَلى هُبوطِ شَيءٍ و وُقوعِهِ ... وَ التَّنزيلُ تَرتيبُ الشَّيءِ و وَضعُهُ مَنزِلَهُ .۱
نون و زاء و لام ، كلمه صحيحى است كه دلالت بر فرود آمدن و افتادن چيزى مىكند ... تنزيل ، مرتب كردن چيز و قرار دادن آن در جاى خود است .
كاربرد كلمه «تفسير» در قرآن
كلمه «تفسير» تنها يك بار در قرآن ، آن هم در مفهوم لغوى اين واژه به كار رفته است :
(وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرًا .۲
براى تو مثلى نياوردند ، مگر آن كه ما حق را با نيكوترين تفسير برايت آورديم) .