۱۴۳۸.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: روز قيامت، آتش با سه كس ، سخن مىگويد: فرمانروا، قارى قرآن، و مالدار. به فرمانروا مىگويد: «اى كسى كه خدا سلطنتش داد ؛ امّا او دادگرى نكرد!» و سپس او را مانند دانه كنجدى كه پرنده مىبلعد، فرو مىبلعد، و به قارى مىگويد: «اى كسى كه خود را در نظر مردم آراست ؛ امّا با ارتكاب گناهان ، به جنگ خدا رفت!» و او را نيز فرو مىبلعد ... .
۱۴۳۹.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: نخستين كسى كه در روز قيامت ، در باره او داورى مىشود ، ... مردى است كه دانش آموخته و آن را آموزش داده و قرآن را خوانده است. او را مىآورند و خداوند ، نعمتهايش را [كه به او داده بود ، ]به وى يادآور مىشود و او آنها را به ياد مىآورد. خداوند مىفرمايد: «با اينها چه كردى؟».
مىگويد: دانش آموختم و آن را آموزش دادم و به خاطر تو ، قرآن خواندم.
خداوند مىفرمايد: «دروغ مىگويى ؛ بلكه دانش آموختى تا بگويند كه دانشمند است و قرآن خواندى تا بگويند كه او قارى است، و اينها هم گفته شد».
سپس دستور داده مىشود و او را به رو ، كشان كشان مىبرند تا در آتش مىافكنند.
۱۴۴۰.امام باقر عليه السلام- از پدرانش -: على عليه السلام فرمود: «در جهنّم ، آسيابى است كه پنج گروه را آرد مىكند. آيا نمىپرسيد كه چه چيزى را آرد مىكند؟» .
گفته شد: چه چيزى را آرد مىكند ، اى امير مؤمنان؟
فرمود: «عالمان تبهكار، و قاريان گنهكار، و فرمانروايان ستمكار ، و وزيران خيانتكار، و مباشران دروغگو را» .
6 / 5
نهى از اختلاف در قرائت
۱۴۴۱.تفسير الطبرى- به نقل از عبد اللَّه -: دو نفر در باره سورهاى اختلافشان شد . يكى گفت : پيامبر خدا برايم [چنين ]خواند و آن ديگرى گفت : پيامبر خدا برايم [چنين ]خواند . نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمدند و ماجرا را براى ايشان باز گفتند . ايشان در حالى كه مردى نزدش بود ، رنگ چهرهاش دگرگون شد و فرمود : «همان گونه كه آموزش ديدهايد، بخوانيد» - نفهميدم به كارى فرمان يافت يا خودش كارى كرد - [و افزود: ]«همانا آنان را كه پيش از شما نابود شدند ، اختلافشان بر سر پيامبرانشان نابود كرد».
ابن مسعود گفت : هر يك از ما برخاستيم ، در حالى كه هيچ كس به قرائت دوستش قرائت نمىكرد.