را مختار آفريده، مسئوليت كارهايش نيز با خودش است.
وى در تبيين ديدگاه شيعه، به مبحث امامت بسيار اهميت مىدهد و در مواضع متعدّد تلاش مىكند كه نگرش شيعه به مقوله امامت را تبيين كند. وى شرايط امامت در نگاه شيعه را چنين تقرير مىكند:
به مذهب اماميه، سبقت از شرايط امامت نيست و اگر چه تأكيد در امامت است و شرايط موجبه آن سهگانه است كه از پيش بيان كرده شد تا هركس را كه يك صفت از اين سه نباشد، در امامت نصيبى نباشد.۱
مقصود از اين سه شرط، عبارت اند از: نص، عصمت و اعلميت كه وى بارها در اين كتاب به آنها اشاره كرده است.۲اين تأكيد وى در حقيقت، نوعى خلع سلاح كردن تبليغاتى بود كه عليه شيعه به كار مىرفت. مخالفان شيعه در آن روز تلاش مىكردند تا پارهاى از باورهاى عامه را كه زاييده جنگها و درگيرىهاى مذهبى بودند و معمولاً تودههاى متعصّب آنها را مىسازند، به عنوان باورهاى اصيل شيعه قلمداد كنند. اين سياست، هنوز هم پا برجاست. مرحوم قزوينى، اين نكته را در برابر زيديه نيز مطرح مىكند؛ قيام با شمشير را كه در بين آنان يكى از شرايط امامت است، نفى مىكند و به همان سه شرط تأكيد مىورزد.۳