113
عبدالجليل رازي قزويني

را مختار آفريده، مسئوليت كارهايش نيز با خودش است.
وى در تبيين ديدگاه شيعه، به مبحث امامت بسيار اهميت مى‏دهد و در مواضع متعدّد تلاش مى‏كند كه نگرش شيعه به مقوله امامت را تبيين كند. وى شرايط امامت در نگاه شيعه را چنين تقرير مى‏كند:
به مذهب اماميه، سبقت از شرايط امامت نيست و اگر چه تأكيد در امامت است و شرايط موجبه آن سه‏گانه است كه از پيش بيان كرده شد تا هركس را كه يك صفت از اين سه نباشد، در امامت نصيبى نباشد.۱
مقصود از اين سه شرط، عبارت اند از: نص، عصمت و اعلميت كه وى بارها در اين كتاب به آنها اشاره كرده است.۲اين تأكيد وى در حقيقت، نوعى خلع سلاح كردن تبليغاتى بود كه عليه شيعه به كار مى‏رفت. مخالفان شيعه در آن روز تلاش مى‏كردند تا پاره‏اى از باورهاى عامه را كه زاييده جنگ‏ها و درگيرى‏هاى مذهبى بودند و معمولاً توده‏هاى متعصّب آنها را مى‏سازند، به عنوان باورهاى اصيل شيعه قلمداد كنند. اين سياست، هنوز هم پا برجاست. مرحوم قزوينى، اين نكته را در برابر زيديه نيز مطرح مى‏كند؛ قيام با شمشير را كه در بين آنان يكى از شرايط امامت است، نفى مى‏كند و به همان سه شرط تأكيد مى‏ورزد.۳

1.همان، ص ۵۶.

2.همان، ص ۲۶ و ۵۳.

3.همان، ص ۵۳.


عبدالجليل رازي قزويني
112

اصول گراست. وى حتّى اخباريون شيعه را هم در اين دايره قرار نمى‏دهد. گرچه در روزگار وى، اخبارى‏گرى به مفهومى كه بعداً پيدا شد و مكتبى در برابر مكتب اصولى قرار گرفت، وجود خارجى نداشت، با اين حال، نوعى اخبارى‏گرى در بين پاره‏اى از شيعيان وجود داشت كه در مباحث كلامى نمود پيدا مى‏كرد و با اشعرى‏گرى قرابت داشت. وى اين قبيل گرايش‏ها را در مقصود خود از شيعه قرار نمى‏دهد. بنا بر باور وى، شيعه بايد فردى عقل‏گرا باشد و تنها در شرعيات است كه مى‏تواند به اخبار خاص تكيه كند. در هر صورت، وى در اين نوشته در بسيارى از موارد، كوشش مى‏كند كه ديدگاه شيعه را تبيين نمايد. از جمله باورهايى كه عبد الجليل آنها را باورهاى شيعى مى‏داند، لزوم شناخت خداوند به وسيله عقل است. اين مبحث، يكى از مباحث جدّى وى در برخورد با نويسنده كتاب بعض فضائح الروافض است و بارهاى بار، آن را مطرح مى‏كند.
موضوع اختيار انسانى، يكى ديگر از مباحث مهم عبد الجليل در موضوعات كلامى است. وى نويسنده كتاب مورد نقد را معتقد به جبر مى‏داند و آن را يكى از بنيان‏هاى بحث‏هاى خود قرار مى‏دهد و بر اين باور است كه چنين شخصى نمى‏تواند چيزى و يا كسى را نقد كند؛ چون در آن صورت، نقد خداوندى خواهد بود؛ زيرا بنا بر مذهب جبر، انجام دهنده واقعى امور، خداوند است. از اين رو، همه آفريده‏ها مجبورند و رفتارشان خارج از اختيارشان است و نقد افعال آنان در حقيقت، نقد خداوند است؛ امّا بنا بر ديدگاه شيعه، چون خداوند، انسان

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 75954
صفحه از 172
پرینت  ارسال به