119
عبدالجليل رازي قزويني

هنوز اين بدعت باقى است كه به اتّفاق امّت مصطفى مدح گبركان خواندن، بدعت و ضلالت است.۱
از اين گزارش معلوم مى‏شود كه در آن روزگار، شيعيان به داستان‏سرايى در باره پهلوانان ايرانى نمى‏پرداختند و كار بزرگ و باارزش حكيم فردوسى - كه به بازسرايى اين داستان‏ها همّت گماشت - در آن روز چندان بين شيعيان معمول و شايد هم مقبول نبود و دست كم از ديد علماى شيعه، نوعى مدح گبركان به شمار مى‏آمد. از سوى ديگر، اين كار بيشتر از سوى فضيلت‏خوانان اهل سنّت بود كه هم مدح شيخين را داشتند و هم مدح پهلوانان ايرانى را مى‏كردند. فقر قهرمان در بين سنّيان، لاجرم آنان را به جايگزينى قهرمانان ايرانى به جاى قهرمانى‏هاى على بن ابى طالب عليه السلام سوق مى‏داد وموضعگيرى علماى شيعى در برابر داستان‏سرايى در باره پهلوانان ايرانى در حقيقت، به مقوله مدح گبر و امثال آن باز نمى‏گشت؛ بلكه دليل اصلى آن، قرار گرفتن اين مدح‏ها در برابر مدح على عليه السلام بود.

دو. شيوه عزادارى‏

يكى ديگر از آداب و سننى كه آن روزه در بين شيعيان رى و ديگر بلاد شيعى متداول بود و نويسنده بعض فضائح الروافض، آن را به عنوان فضيحت براى شيعه نقل كرده است و عبد الجليل قزوينى، آن را به طور كامل رد نكرده، بلكه از سخنان وى چنين به دست مى‏آيد كه چنين رفتارى وجود داشت، شيوه عزادارى بود. در اين شيوه، عزاداران بر سر

1.همان، ص ۶۷.


عبدالجليل رازي قزويني
118

و درگيرى بين دو نويسنده كه هر كدام، طرفداران طرف مقابل را براى تخريب وجه‏شان، به بى مبالاتى متّهم مى‏كردند؟!
دو ديگر آن كه در آن روزگار، مراكز خوش‏گذرانى از قبيل: قمارخانه‏ها، روسپى‏خانه‏ها و عيّاش‏خانه‏ها در دسترس افراد بود و اين نوع مراكز در شهرها داير بود. اين نكته از نظر مطالعات جامعه‏شناسى و رفتارشناسى، قابل توجّه است و مى‏تواند براى پژوهشگران حوزه‏هاى يادشده، منبع خوبى تلقّى شود.
سه ديگر آن كه شدت تعصّبات مذهبى، موجب مى‏شد كه كمك كنندگان به اين قبيل افراد، به خاطر مذهب خودشان حاضر بودند اين قبيل رفتارها را تحمّل كنند و از آنها دفاع نمايند. در حقيقت، شدّت اختلاف و تعصّب موجب مى‏شد تا گناهان بزرگى به خاطر طرفدارى از مذهب، قابل اغماض گردد. اين امر نيز براى پژوهشگران حوزه مذهب، قابل مطالعه و تحقيق است.
عبد الجليل در ادامه به نكته‏اى اشاره مى‏كند كه در تاريخ منقبت‏خوانى و فضيلت‏خوانى داراى اهميت است. وى مى‏نويسد:
متعصّبان بنى اُميّه و مروانيان بعد از قتل حسين، با فضيلت و منقبت على طاقت نمى‏داشتند جماعتى خارجيان از بقيت سيف على و گروهى بددينان را به هم جمع كردند تا مغازى‏هاى به دروغ و حكايات بى‏اصل وضع كردند در حقّ رستم و سرخاب و اسفنديار و كاووس و زال، و غير ايشان، و خوانندگان را بر مربعات اسواق بلاد ممكن كردند تا مى‏خوانند تا رد باشد بر شجاعت و فضل امير المؤمنين، و

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68626
صفحه از 172
پرینت  ارسال به