145
عبدالجليل رازي قزويني

تاريخ مسلمانان چه درگيرى‏هايى به وجود آورده است و امروزه نيز موجب تعميق اختلاف بين مسلمانان است، ارزش توجيه‏ها و تفسيرهاى عبد الجليل قزوينى به خوبى فهميده مى‏شود. بحث‏هايى از اين دست، چه واقعيت تاريخى داشته باشد و چه نداشته باشد، تبديل به موضوعى تاريخى شده است و مسلمانان هم مكلّف به رسيدگى به اعمال پيشينيان نيستند و داور در همه مسائل بخصوص اعمال و كردار افراد، خداوند متعال است. بنا بر اين، مطرح كردن اين مباحث، چيزى جز زيان در آن نيست. اين نكته را به ياد داشته باشيم كه تفسير ياد شده از فرد عادى و بى‏حميّتى نيست؛ بلكه از عبد الجليل قزوينى است كه در دفاع از تشيّع و اهل بيت عليهم السلام بسيار پُرشور بود. چنين فردى تلاش مى‏كند گزاره‏هاى تاريخى را به گونه‏اى تفسير كند كه نتيجه آن، تعميق اختلاف بين مسلمانان نباشد.

س. شناخت فِرَق و مذاهب‏

از جمله بحث‏هايى كه در كتاب نقض مى‏توان سراغ گرفت، مباحث مربوط به فِرَق و مذاهب است. در تاريخ مسلمانان، گرايش‏ها و فِرَق و مذاهب بسيارى به وجود آمده‏اند. اين گونه‏گونى گرايش‏ها در حوزه‏هاى كلام، فقه، و... بود. شمارى از اين فرق و مذاهب از بين رفته‏اند و شمارى از آنها هنوز در گوشه و كنار جهان اسلام باقى هستند. از بعضى از اين فِرَق، تنها نامى باقى مانده و از چون و چراى آنها اطّلاعى در دست نيست. حتّى گرايش‏هايى وجود داشته كه نامى هم از آنها باقى نمانده است و گاه در نوشته‏اى از اين دست - كه از دوران


عبدالجليل رازي قزويني
144

اين از جمله مواردى است كه خبر مباحث پيرامونى داشت و با توجّه به آن مى‏توان فهميد كه در واقع، آنچه موجب گريز شيطان بود، سايه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود كه عمر به آن پناه آورده بود.
دو. در مورد گزارش ضربت خليفه دوم و سقط فرزند فاطمه، با آن كه در بين شيعه مشهور است، امّا عبد الجليل قزوينى تلاش مى‏كند همين گزارش را هم به‏گونه‏اى تفسير كند كه موجب اختلاف نگردد. وى مى‏نويسد:
آنگه گفته است: «و گويند كه: عمر در بر شكم فاطمه زد و كودكى را در شكم او كشت كه رسول خدا محسن نام نهاده بود» امّا جواب آن است كه اين خبرى است درست، و بر اين وجه نقل كرده‏اند، و در كتب شيعى و سنّى، مذكور و مسطور است؛ امّا خبر مصطفى است كه: انّما الأعمال بالنيات، اگر غرض عمر آن باشد كه على را به در برد تا بيعت كند بر خلافت بوبكر، نه آن بوده باشد كه جنين سقط شود؛ و يمكن كه خود نداند كه فاطمه در پس در ايستاده است، اگر چنين باشد آن را قتل خطأ گويند، و اگر عمد كرده باشد هم نه معصوم است. حاكم خداست در آن نه ما، و در اين فصل، بيش از اين نتوان گفت و اللَّه اعلم بأعمال عباده و بضمائرهم وبسرائرهم!۱
اگر اين نكته را در نظر بگيريم كه اين قبيل گزارش‏هاى تاريخى - كه اثبات وقوع و عدم وقوع آن نيازمند تحقيق گسترده است - ، در طول

1.همان، ص ۲۹۸.

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68398
صفحه از 172
پرینت  ارسال به