153
عبدالجليل رازي قزويني

شده و از اهميت موضوع چنان كاسته است كه هيچ نيازى به اثبات و يا ردّ آن نيست؛ زيرا اين امر را عادى نشان داده است و با ارائه نمونه از زندگى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كه دختر خودش را به افرادى چون پسر ابو لهب و يا ربيع بن عاص داد،۱ با آن كه اين افراد حتّى مسلمان هم نبودند، نشان مى‏دهد كه موضوع، بسيار معمولى و بى اهميت است و نبايد آن را فضيلت و يا رذيلت شمرد تا در باره وقوع و يا عدم وقوع آن سخن گفت. اين موضوع را با ازدواج دو دختر پيامبر با خليفه سوم نيز مقايسه مى‏كند و نشان مى‏دهد كه جريان بسيار عادى‏اى است. وى مى‏نويسد:
على، بهتر نيست از مصطفى، و نه برابر مصطفى هست، و دختر على، بهتر نيست از دختر مصطفى، و عمر، به اتفاق سنّيان، بهتر است از عثمان بن عفّان، و شيعت انكار نكنند كه سيّد عليه السلام دو دختر به عثمان داد. پس چون آن روا باشد و بوده است، اين نيز روا باشد، و هر نقصان كه اين جا باشد آن جا باشد، و هر مصلحت كه آن جا بوده باشد، اين جا نيز در اين مناكحت بوده باشد، و مصطفى به فرمان خداى‏تعالى داد و على عالم‏تر نبود از مصطفى.۲
اين گونه پاسخگويى، بسيار ظريف است؛ هم فرد شيعى قانع مى‏گردد كه اين ازدواج تنقيصى بر على بن ابى طالب نيست و هم فرد سنّى مى‏پذيرد كه اگر چنين اتّفاقى افتاده باشد براى عمر فضيلت است

1.نقض، ص ۲۶۰.

2.همان، ص ۲۵۹.


عبدالجليل رازي قزويني
152

بخش از مردم به آسانى تحريك مى‏گردند و مورد بهره‏بردارى غوغاسالارانه افراد سودجو قرار مى‏گيرند.
از ايرادهايى كه نويسنده بعض فضائح الروافض بر شيعه گرفته، كاملاً پيداست كه وى نويسنده‏اى غوغاخواه و آشوب‏سالار است و به راحتى مى‏تواند احساسات عوام را برانگيزاند. در اين راستا بايد عبد الجليل با ظرافت و ريزبينى خاصّى، كتاب وى را نقد كند كه در ضمن تبرئه شيعه از ايرادات بى‏پايه نويسنده، مانع از بهره‏گيرى سودجويانه نويسنده بعض فضائح الروافض از جهل و نادانىِ مشتى شيعه و سنّىِ عوام گردد.
يكى از ارزش‏هاى والاى كتاب نقض را بايد هنر نقد وى دانست. وى بسيارى از اباطيلى را كه در بين توده‏هاى ناآگاه شيعه به عنوان باور شيعى جا افتاده‏اند و هيچ پايه و اساسى ندارند، رد كرده است و در اين كار به گونه‏اى عمل كرده كه مانع از تحريك احساسات آنان شده است. براى تبيين اين امر، به چند مورد اشاره مى‏كنيم:
يكى از اين موارد، موضوع ازدواج خليفه دوم با اُمّ كلثوم دختر على بن ابى طالب عليه السلام است. قطع نظر از درستى و نادرستى اصل واقعه، اين موضوع، يكى از اختلافات جدّى بين توده‏هاى شيعى و سنّى است. در بين توده‏هاى شيعى، بر انكار اين امر تأكيد بسيارى مى‏شود و در برابر، در بين توده‏هاى سنّى، بر تحقّق اين امر، تأكيد فراوان مى‏گردد. اگر محقّقى بگويد اين ازدواج تحقّق نيافته، توده‏هاى سنّى بر مى‏آشوبند و اگر كسى بگويد كه اين ازدواج واقع شده بود، توده‏هاى شيعه شروع به انكار مى‏كنند. امّا مرحوم عبد الجليل قزوينى، از راه ديگرى وارد بحث

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 75108
صفحه از 172
پرینت  ارسال به