توجّه به واقعيتهاى تاريخى و بهرهگيرى از آنها براى نقد ديدگاه طرف مقابل، يكى از مهمترين شيوههايى است كه مرحوم قزوينى بهكار مىگيرد. نويسنده بعض فضائح الروافض، چون بنيان كتاب خود را بر شايعات گذاشته است و شايعات معمولاً از بنيان درستى برخوردار نيستند، به طور غالب با اشتباه و تناقضگويى مواجه مىگردد و عبد الجليل قزوينى در بسيارى موارد تلاش مىكند اين تناقضات را نشان دهد و انصافاً در اين باره موفّق عمل مىكند. از اين زاويه مىتوان قزوينى را به حق، محقّقى دانست كه در يافتن ريشه يك باور و يا شايعه، به ژرفاى تاريخ مىرود و از دل آن، نقطه آغازين آن را پيدا مىكند و روند مسئله را نشان مىدهد.
نقد گزارشهاى قزوينى
كتاب نقض، كتابى بسيار پُراهميت و سودمند است. اطلاعات و دادههاى نغزى در اختيار خواننده مىگذارد؛ دادههايى كه در جاهاى ديگر كمتر مىتوان سراغ گرفت. از اين رو، خواندن آن بسيار مغتنم است؛ امّا اين بدان معنا نيست كه همه دادههاى آن را مىتوان قبول كرد. بلكه اين كتاب از زواياى گوناگون، نيازمند به نقد و بررسى است. در موارد قابل توجّهى، سخنان قزوينى جنبه نقضى دارد و در پاسخهاى نقضى، مهم قانع كردن طرف مقابل است و نه حلّ مسئله. از اين رو در چنين مواردى، الزامى به تبيين واقعيت وجود ندارد و همين كه طرف مقابل را بتوانى در همان معضلى كه خود گرفتار آن هستى، بيندازى، كار خودت را انجام دادهاى و موفّق شدهاى، چه اعتقاد طرف مقابلت