161
عبدالجليل رازي قزويني

هرگونه دفاع فرد شيعى را به بهانه مفهوم غلط تقيّه، از اعتبار بيندازد.
در برابر، مرحوم قزوينى نيز اعتقاد نويسنده نوسنّى به جبر را دليلى مى‏بيند كه هر آنچه را كه مى‏تواند زاييده جبر باشد به عنوان واقعيت باور نويسنده مطرح كند، در حالى كه در عالم واقع مى‏توان بين واقعيت و ملازمات يك انديشه، فرق گذاشت. شايد در مقام تئورى، يك فرد معتقد به جبر را فاقد هرگونه قدرت براى تصميم‏گيرى دانست؛ امّا در واقعيت و زندگى روزمرّه، همه آن افراد و شايد هم بدون توجّه به ملازمات باورى‏هايشان، تصميم مى‏گيرند و در بسيارى از امور، دخالت و اظهار نظر مى‏كنند. بنا بر اين، نويسنده بعض فضائح الروافض مى‏توانست با داشتن باور به جبر، رفتارهايى ناهماهنگ با آن از خود بروز دهد و دليل روشن آن همين انتقاداتى است كه در تحليل نهايى هماهنگى با اعتقاد به جبر ندارد. به تعبير ديگر، حتّى افرادى كه واقعاً به جبر اعتقاد داشتند، در عمل اين گونه نبودند و رفتارهايى از خود بروز مى‏دادند كه مقتضى اعتقاد به اختيار است. دليل آن اين است كه جبرگرايان مسلمان، عموماً اعتقادى برآمده از منقولات داشتند و ديدگاهشان كمتر به استدلال‏هاى عقلى مبتنى بود و تضادى كه بين اين دو وجود داشت، در مقام ذهن، راهى جز تقديم يك سمت بر سمت ديگر نداشت؛ امّا در مقام عمل - كه معمولاً ناخودآگاه از عقل و خرد بهره گرفته مى‏شود - ، در موارد ريز و روزمرّه، توجّهى به الزامات مستندات جبر نمى‏شود. از اين رو، در مقام عمل، بين ذهن و واقعيتْ فاصله مى‏افتد.


عبدالجليل رازي قزويني
160

درست باشد و چه نادرست؛ بلكه مى‏توان گفت در بسيارى از موارد، سخن هر دو طرف، قابل نقد و ايراد است.
سخنان هر دو طرف در اين مناظره قلمى، بر اصولى مبتنى است كه ناخودآگاه به آن دو، فرصتى داده است كه پاره‏اى از استنتاجات علمى و يا به تعبير دقيق‏تر، الزامات اعتقادى را به عنوان واقعيت ارائه دهند. چنان كه باور و اعتقاد طرفين به مذهب نيز گاه موجب شده است كه به هر قيمتى، از موضعى دفاع كنند كه اگر از زاويه اعتقادى وارد نمى‏شدند و بى‏طرفانه به آن مى‏نگريستند، شايد نظر متفاوتى ارائه مى‏كردند.
چنان كه پيش‏تر آورده شد، نويسنده بعض فضائح الروافض بر اين باور است كه تقيّه در اعتقادات شيعه، به فرد شيعى اين اجازه را مى‏دهد كه دروغ بگويد و نفاق و دورويى داشته باشد و تظاهر به دين كند. اين مقدّمه به نويسنده بعض فضائح الروافض اجازه مى‏دهد كه هر آنچه مى‏تواند برآمده از نفاق و دورويى باشد، به عنوان اعتقاد شيعه مطرح كند و بر اين اساس باطل، به شيعه بپردازد. بديهى است كه اين باور در نگاه شيعه، اين گونه نيست؛ بلكه تقيّه در موارد بسيار خاص مطرح است و هرگز به مفهوم مجوّز براى دروغگويى نيست. شايد خود نويسنده بعض فضائح الروافض اين نكته را مى‏دانست؛ امّا از آن جايى كه هدفش چيز ديگرى بود، وارونه تفسير كردن باور شيعه در خصوص تقيّه به عنوان ابزارى براى رسيده به هدف يادشده، براى وى قابل توجيه بود. از اين رو، به راحتى اين تفسير نادرست از تقيّه را به‏كار مى‏گيرد تا طرف مقابل خودش را خلع سلاح كند و بر وى بتازد و

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68629
صفحه از 172
پرینت  ارسال به