اخير، موجب پيدا شدن سلسله اتابكان آذربايجان و همدان، اتابكان فارس، اتابكان شبانكاره شيراز،اتابكان لرستان كبرى و اتابكان لرستان صغرا شد.۱
بر همه جا آشوبهاى سياسى و تزلزل حاكم بود. شهر رى از حكم كلّىِ اين قاعده مستثنا نبود. در اين شهر نيز آثار اين تزلزل و بلبشوىِ سياسى، خود را نشان مىداد. از اين رو، در دورانى كه عبد الجليل قزوينى در اين شهر مىزيست - و همين مدّت زمان مورد بحث اين نوشته است - ، تغييرات و تحوّلات قابل مطالعهاى را شاهديم. در عبارتى كه از عبد الجليل قزوينى در باره قدرت گرفتن حسن صباح خواهيم آورد، وى گذرا به اين وضع نابه سامان اشاره مىكند.
جنگ و جدال بين بازماندگان حاكمان، وزيران، اميران لشكر و ديگر افراد بانفوذ بر سر تصاحب قدرت، عملاً ثبات سياسى را از بين برده بود. وقتى طغرلبيگ (بنيانگذار سلسله سلجوقى) از بين مىرود، قدرت به برادرزاده و دامادش محمّد، مشهور به آلپارسلان مىرسد. در زمان وى اين سلسله به اوج قدرت خود دست پيدا مىكند. آلپارسلان از راهنمايىهاى وزيران قدرتمندى چون عميد الملك كندرى و خواجه نظام الملك طوسى برخوردار بود. با كشته شدن آلپارسلان، فرزندش ملكشاه به قدرت رسيد. وى نيز از تيزهوشىِ