37
عبدالجليل رازي قزويني

عبد الجليل قزوينى و هم نويسنده بعض فضائح الروافض همديگر را به وابستگى به صباحيان متّهم مى‏كنند و هر كدام تلاش مى‏كنند كه دامن خود و هم‏مذهبى‏هاى خودشان را از اين آلودگى دور نگه دارند. به نظر مى‏رسد آنچه اينان را به بدگويى باطنيان سوق داده، نفوذ بسيارى است كه انديشه‏هاى حسن صباح در بين مردم پيدا كرده بود و مى‏رفت كه بساط همه تشكيلات دينى و سياسى را درهم بريزد. اتّهام وابستگى به جريان باطنى براى حلّيت اعدام هر فردى از سوى حاكمان وقتْ كافى بود. از اين رو، هر جريانى تلاش مى‏كرد ديگرى را به باطنى‏گرى متّهم كند.
در نوشته‏هاى افرادى چون عبد الجليل قزوينى، حسن صباح به جبرى‏گرى متّهم مى‏شود تا به نويسنده بعض فضائح الروافض گوشزد كند كه انديشه باطنى‏گرى از دل جبرى‏گرى بيرون آمده است كه وى به آن معتقد است و نويسنده بعض فضائح الروافض، شيعه را دهليز باطنى‏گرى معرفى مى‏كند تا آن را زاييده انديشه شيعى جا بزند. البته روشن است كه جريان باطنى‏گرى حسن صباح، نه از آن و نه از اين، به وجود آمده است؛ بلكه ستم حاكمان وقت و طرفدارى پاره‏اى از عالمان دينى از رفتارهاى اين قبيل حاكمان، زمينه‏ساز پيدايش و رشد اين جريان گشته است.
در هر صورت، جريان الموتيان در اين قرن، يكى از بزرگ‏ترين نقش‏بازان سياست در جهان اسلام بود و بلبشويى را در جهان اسلام پى افكنده بود كه بسيار گسترده و عميق بود. تزلزل و ناآرامىِ سياسى، بارزترين مشخّصه روزگارى بود كه عبد الجليل قزوينى در آن


عبدالجليل رازي قزويني
36

مردم زندگى مى‏كردند. نيازى به گذر از مرزها نداشتند و هيچ نشان مشخّصى كه بتوان با آن اينان را شناخت و از اقدامشان جلوگيرى كرد، وجود نداشت.
افزون بر آن، اهداف اين فداييان به گروه خاصّى منحصر نبود و به همان مقدار كه خليفه بغداد، هدف ترور اين افراد تلقّى مى‏شد، پادشاهان سلجوقى و غزنوى و وزيران و اميران مناطق و حتّى عالمان دينى مذاهب مختلف در ليست سياه آنان بودند. وزيرانى كه به دست اين افراد به قتل رسيدند، خود گوياى قدرت و وحشتى است كه الموت‏نشينان در بين مردم آن روزگار ايجاد كرده بودند. اينان در سال 485ق، نظام الملك يكى از قدرتمندترين وزيران آن روزگار و در سال 495ق، ابو المحاسن عزّ الملك دهستانى وزير بركيارق، در سال پانصد هجرى، فخر الملك فرزند نظام الملك را كه وزير بركيارق بود، و به سال 515ق، كمال الملك سميرمى وزير سلطان مسعود و در سال 521ق، مختص الملك كاشانى وزير سنجر را به قتل رساندند.۱
توجّه به شيوه كار آنان، قلمرو فعاليت و نيز گستردگى اهداف آنان دليل اين همه نفرت موجود در آثار نويسندگان آن روز نسبت به الموت‏نشينان را روشن مى‏كند و به اين پرسش مهم پاسخ مى‏دهد كه چرا حسن صباح - كه به قول اسكندر ميرزا روز و شب به روزه و نماز و عبادت مشغول بود - ، به عنوان رأس الحاد مطرح مى‏گردد و هم

1.تداوم و تحوّل در تاريخ ميانه ايران، ص ۵۷ .

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 75148
صفحه از 172
پرینت  ارسال به