45
عبدالجليل رازي قزويني

عالم از سلاطين و امرا، كس را ماننده اين فتوح نبوده است.۱
اين گزارش، به خوبى گوياى وحشى‏گرى‏هاى اميران و حاكمان آن روزگار، به نام دفاع از دين و مبارزه با ملحدان است. اين گزارشى است كه يكى از مدافعان رستم بن على بن شهريار مى‏دهد و نمى‏توان آن را يك اتّهام از سوى مخالفان اين پادشاه دانست؛ زيرا عبد الجليل با افتخار، اين گزارش را نقل مى‏كند و تنها توجيه وى در دفاع از اين وحشى‏گرى‏هاى رستم بن على، پادشاه مازندران، اين است كه وى مدّعى ولايت و علاقه به دوازده امام عليهم السلام است. اگر اين نكته را هم در كنار اين گزارش ملاحظه كنيم كه همه اين ملحدانى كه الوف الوف طعمه سگان مى‏شدند و بعد از مرگ هم جزء سگان جهنّم و خنزيران جحيم به شمار مى‏رفتند، خود مدّعى ولايت على بن ابى طالب عليهم السلام بودند و دل و جان در اين راه مى‏گذاشتند و تنها تفاوتشان با قاتلانشان اين بود كه بعد از امام صادق عليه السلام امامت را در شاخه امام موسى بن جعفر عليه السلام نمى‏ديدند؛ بلكه در كوه‏هاى الموت قلعه مى‏ساختند و مخالفان خود را ترور مى‏كردند به اين اميد كه به قول خودشان دشمنان علويان را از سر راه بردارند و حكومت علوى شاخه اسماعيل فرزند ديگر امام صادق عليه السلام را به قدرت برسانند. نتيجه بحث، قابل توجّه‏تر مى‏گردد. اين كه فردى را به جرم اعتقاد به انديشه‏اى - حتّى انديشه نادرست - سر ببُرند و تن وى را جلو سگان بيندازند و سرش را پيش

1.نقض، ص ۱۱۰ - ۱۱۱.


عبدالجليل رازي قزويني
44

بايد دوران بازى دين و سياست ناميد؛ دوره‏اى كه از سويى دين و مذاهب به كمك افراد شتافتند تا آنان را به قدرت و ثروت برسانند و از سوى ديگر، افرادى به كمك دين و مذهب شتافتند تا دين و بخصوص مذاهب بتوانند هويّت جديد خود را شكل بدهند.

د. كشتارها و مجازات وحشيانه به نام دين‏

بازتاب طبيعى گره خوردن منافع حاكميت با دين و مذهب، كشتارها و مجازات‏هاى وحشيانه مردم به نام دين و مذهب از سوى اميران و پادشاهان بود. كشتارهايى كه در اين دوره به نام دين ديده مى‏شود، نظير كشتارهايى است كه در دوران متوكّل و مأمون با عنوان‏هاى دينىِ ساختگى از قبيل اعتقاد به قدمت و عدم قدمت قرآن - كه هيچ ربطى‏به دين و آموزه‏هاى دينى ندارند - ، انجام مى‏گرفت. عبد الجليل قزوينى، خود نمونه‏هايى از اين وحشى‏گرى‏ها را گزارش كرده است. به عنوان نمونه آورده است كه:
در اين سى سال، هر ملحدى معروف كه در حدود گردكوه و طبس گيلكى و ديار الموت و قلاع طالقان ناپديد شد، چون بازجستند، سرش در سارى يافتند يا در ارم بر سر نيزه شاه شاهان ملك مازندران و تنش طعمه سگان كه الوف الوف از آن سگان جهنّم و خنازير جحيم را آن شاه شيعى به تأييد الهى طعمه سباع و طيور مى‏كند،... حساب كرده‏اند تا ملك مازندران به رستم بن على بن شهريار افتاد، بيست و هفت هزار مرد ملحد كه در حد اعتبار و التفات‏اند، به تيغ او كشته شدند بيرون از آن گروه كه به قتل ايشان التفات نباشد و در

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 69204
صفحه از 172
پرینت  ارسال به