47
عبدالجليل رازي قزويني

و على عالم، و بوتراب دوريستى، و خواجه ابوالمعالى نگارگر. جز اينها از رافضيان شتام همه را بفرمود تا بر منبرها بردند سرها برهنه كرده به بى حرمتى و استخفاف كه مى‏كردند بر ايشان و مى‏گفتند: شما دشمنان دينيد، و سابقان اسلام را لعنت مى‏كنيد و شعارتان شعار ملحدان است، ايمان بياوريد تا اگر خواستند و اگر نه ايمان مى‏آوردند و از مقالت رفض بيزار مى‏شدند.۱
گرچه مرحوم قزوينى، اين گزارش را دروغ مى‏شمارد، با اين حال، استدلال وى بر نقل نيست؛ بلكه با توجّه به عطايايى كه خواجه به پاره‏اى از بزرگان شيعه و سادات انجام داده، اين كار را از خواجه بعيد مى‏داند؛ امّا توجّه به اين نكته كه رفتارهاى اميران و وزيران را شرايط سياسى شكل مى‏دهد و نه اعتقاد و انصاف آنان، وقوع چنين كارها از اميران و وزيران، امرى بعيد نيست و در رفتار آنان اعمال متناقض، به وفور گزارش شده است. اگر اين قبيل رفتارها را از افرادى چون نظام الملك بعيد بدانيم و بر اين باور باشيم كه حتّى قسمت‏هاى پايانى سياست‏نامه وى - كه در آن به شدّت بر شيعه تاخته - ساخته و پرداخته ديگران است و ساحت وى را از اين قبيل انديشه‏ها برى بدانيم، در اين نبايد ترديد كرد كه بسيارى ديگر از اميران، وزيران و پادشاهان - كه خود را به يكى از گرايش‏هاى مذهبى اهل سنّت وابسته مى‏دانستند - براى بهره‏گيرى از اعتقادات مردم در راستاى حاكميت خويش بسيار به

1.همان، ۱۴۱ -۱۴۲.


عبدالجليل رازي قزويني
46

پادشاه ببرند، با طرز تفكّر كدام پيامبر و يا امامى سازگار بود كه اينان به نام امامان شيعه، دست به چنين جناياتى مى‏زدند؟
راستى نبايد گفت كه امامان معصوم عليهم السلام آن قدر كه از دست اين قبيل طرفداران بى‏فرهنگ و خون‏آشام ضربه خوردند، از سوى دشمنان صريح خود زيان نديدند. مرحوم قزوينى تصريح مى‏كند كه اين الوف كشته‏ها فقط افرادى بودند كه به آنان التفات مى‏شد و گرنه افرادى كه به آنان التفات نمى‏شد، بسيار زياد بودند و بديهى است كه بيشتر افراد جامعه، كسانى بودند كه به هيچ انگاشته مى‏شدند و به آنان التفات نمى‏شد. ملاحظه جوانب اين گزارش، به خوبى وقاحت اين همه وحشى‏گرى به نام دين و البته به كام حاكمان را نشان مى‏دهد.
شكنجه و آزار مخالفان، امرى عادى و متداول بود و هر جريانى كه قدرت و توان داشت، جريان مقابل را مورد تحقير و شكنجه قرار مى‏داد. خواجه نظام الملك - كه در مديريت كشور، توانى قابل تحسين داشت - ، وقتى به مقوله تعصّب دينى قدم مى‏گزارد، همان كارهايى را انجام مى‏دهد كه رستم بن على مازندرانى با مخالفان مذهبى خود مى‏كند. خواجه نظام الملك در روزگار ملك‏شاه سلجوقى كه در اوج قدرت بود، چنين به تحقير شيعيان و عالمان شيعه مى‏پردازد:
باز چون عهد كريم ملك شاهى بود - سقاه اللَّه [رحمته‏] - نظام الملك ابو على الحسن بن على بن اسحاق از سر عقيدت اينها آگه بود، همه را خوار و مهين داشتى و در رى هر كه دعواى دانشمندى از اينها كردى چون حسكا بابويه، و بوطالب بابويه، و ابوالمعالى امامتى و حيدر زيارتى مكّى،

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 69202
صفحه از 172
پرینت  ارسال به