61
عبدالجليل رازي قزويني

در هر صورت، اين فضا موجب شده بود تا در همين دوره، منتقدانه‏ترين آثار در جهان اسلام به وجود آيد. كتاب‏هاى جنجالى و انباشته از آموزه‏هاى نقدى و عقل‏گرايانه‏اى چون تفسير فخر رازى و يا تفسير معتزلى پُرآوازه‏اى چون الكشّاف زمخشرى و امثال آن، محصول همين عصر و زمانه است. بديهى است فضاى نقدآگين آن روز در پيدايش چنين آثارى، بيشترين نقش را داشت.

ب. اتّفاق نظر در باره ناشايستى كار يزيد

يكى از نكاتى كه در اين دوره، نمود خاصّى داشت، اتفاق نظرى بود كه شيعيان و سنّيان در باره ناشايستى كار يزيد و تقبيح آن داشتند. نمود اين اتّفاق، در برگزارى مراسم عاشورا از سوى هردو جريان مذهبى انجام مى‏گرفت. شايد اين امر، زاييده فرهنگى باشد كه آل بويه در زمان خود در خصوص برگزارى چنين مجالسى داشتند و در واقع، جريان عزادارى روز عاشورا به يك سنّت ايرانىِ قوى، تغيير جهت داده بود. در هر صورت، عبد الجليل قزوينى در اين باره، گزارش‏هايى نقل مى‏كند كه بيانگر اين اتّفاق نظر است. به نمونه‏هايى كه وى نقل كرده توجّه شود:
مراثى شهداى كربلا كه اصحاب بوحنيفه و شافعى را هست بى عدد و بى نهايت است.۱
اين سخن به اين معناست كه علاوه بر شيعيان كه اين مراسم را به صورت گسترده و پرشور برگزار مى‏كردند، پيروان دو مذهب رايج ديگر هم كه در رى بودند، به شكل گسترده به اين مقوله مى‏پرداختند.

1.نقض، ص ۳۷۱.


عبدالجليل رازي قزويني
60

ادامه پيدا مى‏كند. در اين روزگار كه خواجه نظام الملك قدرتى فوق العاده داشت و به تعبيرى كه منتسب به وى است، «تاج سلجوقيان به قلم وى وابسته بود»، مذهب اهل سنّت و بويژه گرايش شافعى كه خود خواجه به آن معتقد بود، رونق بسيار داشت. در اين دوره، باور مرسوم در مباحث كلامى، اعتبار ديدگاه معتزليان بود. اين ديدگاه با ديدگاه شيعه قرابت داشت و در بسيارى از مباحث، توافق بين باورمندان دو ديدگاه وجود داشت. طرف مقابل، گرايش‏هايى بود كه در آنها ديدگاه اشاعره، بن‏مايه نگرش كلامى بود و به طور عمده، نقل بر عقلْ مقدّم داشته مى‏شد.
دوره دوم، مربوط به زمانى است كه شيعيان در دستگاه خلافتْ نفوذى پيدا كردند و زمينه برآمدن شيعه را فراهم آوردند. در اين دوره، در يك سوى مباحث كلامى، معمولاً شيعيان قرار داشتند.
در هر دو دوره، بازار مناظرات داغ بود و دانشمندان هر مذهبى تلاش مى‏كردند كه علماى مذهب ديگر را در مناظره شكست بدهند و آنان را به حقّانيت اعتقاد خصم وادارند. رونق اين قبيل مجالس، دو مفهوم كاملاً مختلف را نشان مى‏دهد. از سويى، نوعى پيشرفت در روند فكرى مردم بود كه به عقل و خرد انسانى وقعى نهاده مى‏شد و از سوى ديگر مى‏توانست به اين معنا باشد كه اين مجالس، ابزارى در دست علما براى وادار كردن حاكميت براى اعمال زور در برابر مخالفان فكرى‏شان است؛ زيرا بعد از اين قبيل مجالس بود كه تحريك پادشاهان براى قلع و قمع مخالفان مذهبى رونق مى‏گرفت.

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68605
صفحه از 172
پرینت  ارسال به