شكوه برگزار مىكرد و نوحهسرايى مىكرد و خاك برسر مىپاشيد و ناله و فرياد مىزد.۱
وى همچنين در جاى ديگرى از كتابش شمار زيادى از شخصيتها از علماى رفته و باقيان از فريقين را نام مىبَرَد كه در موسم عاشورا با جزع و فزع و نوحه و زارى به عزادارى مىپرداختند و بر شهداى كربلا مىگريستند، افرادى از قبيل: محمّد منصور، امير عبادى، خواجه على غزنوى، صدر خجندى، ابومنصور ماشاده، مجد همدانى، خواجه بونصر هسنجانى، شيخ بوالفضائل مشاط، ابومنصور حفده، قاضى ساوه، سمعانيان، خواجه ابوالمعالى جوينى و نزارى.۲
از اين گزارشها به خوبى مىتوان از سنّت عزادارى و نيز از نفرت مردم و اعمال و رفتار امويان در جريان كربلا آگاهى يافت. سنّتى كه آل بويه، بنيانگزار آن بود و تا به امروز از مهمترين و پُرنقشترين سنّتهاى موجود در بين مسلمانان است و در شكلدهى تاريخ مسلمانان و بويژه شيعيان، همواره حرف اوّل را مىزند.
ج. رونق اتّهامهاى دينى - مذهبى
يكى از ويژگىهاى اين دوره، رونق اتّهامزنىِ پيروان مذاهب به يكديگر بود. اتّهامزنى چنان شايع و متداول بود كه افراد براى از بين بردن رقيبان سياسى خود، به سهولت به اين روشْ متوسّل مىشدند. شايد مهمترين و شايعترين اتّهام در اين زمان، الحاد و زندقه بود. تعبير