65
عبدالجليل رازي قزويني

چنان كه ملاحظه مى‏كنيد، اين زشت‏ترين كردارهايى كه نه متظاهر به دين، بلكه فاسدترين افراد عالم هم از انجام دادن آن به صورت آشكار ابا دارند، به افرادى نسبت مى‏دهند كه دست كم بزرگ‏ترين دانشگاه جهان اسلام را در طول تاريخ مسلمانان بنيان نهادند و در روزگار آنان بيشترين دانشمندان مسلمان در بسيارى از شاخه‏هاى دانش اسلامى، پا به عرصه گذاشتند. آيا به راستى مى‏توان به فاطميان مصر و مردم روزگار آنان چنين اتّهامى را وارد كرد كه بى نكاح، دختران و زنان خود را در اختيار ديگران مى‏گذاشتند؟ و يا در بازارها نهاراً و جهاراً به زنا و لواطه مشغول بودند؟! شگفتى اين جاست كه عبد الجليل قزوينى، نه تنها اين اتّهام‏ها را نفى نمى‏كند، بلكه ارتكاب چنين اعمالى را از سوى اين افراد - كه ملحد هستند - بعيد نمى‏داند و مى‏نويسد:
امّا جواب آنچه حوالت كرده است به ملاحده از شتم غار و غاريان، يعنى رسول خداى و بوبكر بوقحافه، و به ظاهر كردن منكرات و منهيات از خمر و زنا و لواطه و غير آن، هيچ شبهتى نيست كه آن معانى به مذهب ملحدان رواست و به مذهب مجبّران به قضا و اراده خداست، و اگر اين و مانند اين نكردندى و نگفتنندى چون ملحد بودندى؟! و بر پشت زمين از همه اصناف مبطلان از مشرك و كافر و بت‏پرست و آفتاب‏پرست و ستاره‏پرست و مجوسى و آتش‏پرست و مجبّر و گبر و جهود و ترسا و از همه اعداى خدا و انبيا و اوليا، ملحدان، بدتر و شقى‏ترند و ملعون‏تر... . امّا جواب اين


عبدالجليل رازي قزويني
64

الحاد، اباحى، زندقه، مرتد، باطنى، قرمطى و... واژه‏هايى بود كه به راحتى مورد استفاده افراد براى دشمنان و رقيبان قرار مى‏گرفتند. اين تعبيرها در حقيقت، همه به يك مصداق خارجى اشاره داشتند و آن هم اسماعيليان منطقه الموت و پيروان حسن صباح بود كه با كشتن مخالفان خود به صورت ترور و گاه انتحارى، موجى از ترس و وحشت در بين حاكمان، اميران، وزيران و حتّى علما و فقيهان ايجاد كرده بودند. اينان پيوندى محكم با فاطميان مصر داشتند. از اين رو، هم اسماعيليان ايران و هم فاطميان مصر، هدف اين اتّهام‏ها بودند. از گزارش‏هاى عبد الجليل چنين فهميده مى‏شود كه در متّهم ساختن اسماعيليان، همه گرايش‏هاى مذهبى آن روز متّفق بودند و اينان را به بدترين شكل ممكن، مورد حمله قرار مى‏دادند و هر اتّهامى را بر آنان روا مى‏شمردند. وى از قول نويسنده بعض فضائح الروافض مى‏نويسد: «آن ملحدان در مصر مى‏گفتند: العنوا الغار و ما حولها و بدعت‏ها به ظاهر كردند چون زنا و لواطه در بازارها نهاراً و جهاراً و خمرخانه‏ها را وقعى نهادند، و زنان و دختران خود را بى نكاح بدادند و قاضى بنشاندند تا توسط خمر و زنا و لواطه همى‏كند و مانند اين چنان كه شرح بعضى از اين مناكر در تاريخ الأيام و الأنام كه ما جمع كرده‏ايم در باب خلافت مقتدر بداده‏ايم. اين متغلّبان مصر، خود را ابن رسول اللَّه، و ولى اللَّه، و القائم بأمر اللَّه، و المهدى باللَّه، و العزيز باللَّه، و الظاهر لاعزاز دين اللَّه، و الحاكم بحكم اللَّه و الآمر بأمر اللَّه و المستنصر باللَّه لقب دادند».۱

1.همان، ص ۹۷ -۹۸.

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 75164
صفحه از 172
پرینت  ارسال به