بزرگوارند، اين تشنيع بر شيعت مىزد به طمع ناموس و بازارچه و دانگانه تا جماعتى از شيعت كه فرزندان را به تبرّك صحابه و اقتدا به امير المؤمنين على، بوبكر و عمر و عثمان نهاده بودند، رشوت برند و چون حال بدين انجاميد، شيعت اين حال رفع كردند بر خواجه على عالم، و فقيه بُلمعالى امامتى، شمس الاسلام حسكا، بوطالب بابويه، سيّد رئيس سيّد محمّد كيسكى، سيد امام ماندگيم رضى و ايشان گفتند: چون در اين اختيار بر شما تشنيع مىزنند، ترك اين تبرك كنى و اين اسامى كه سنّت است بر فرزندان منهيد تا كس را بر شما سخن نباشد تا به بركت گفت و فتواى پير دانشمند سنّى اين طريقت زايل شد و منقطع گشت و وزر و بال آن به گردن خواجه مفتى. و مصنّف انتقالى، چون اين احوال داند بايد كه برشيعت به ترك اختيار اين اسامى تشنيع نزند و تهمت ننهد تا مأخوذ و مأثوم نباشد.۱
اين گزارش گرچه مربوط به نامگذارى فرزندان است، با اين حال گوياى نكتههاى بسيار مهم از حوادث تاريخى و چگونگى بهرهگيرى ناروا از باورهاى مردم براى دستيابى به ثروت توسّط شمارى از عالمانى دينى در گذشته است. شيعيان تا پيش از اين زمان، از نام خلفا و صحابه براى نامگذارى فرزندانشان بهره مىگرفتند و وجود نام خلفا در بين فرزندان ائمّه و ياران آنان، گواه محكمى بر وجود اين شيوه نامگذارى است و اين امر، خود كمك خوبى براى ايجاد وحدت بين