73
عبدالجليل رازي قزويني

دليل اين احتمال، آن است كه هم‏زمان با همزيستىِ مسالمت‏آميز در برهه‏هايى، درگيرى‏هاى شديد مذهبى هم در برهه‏هاى ديگرى وجود داشت و در حقيقت هر دو رويّه زيست مسالمت‏آميز و زيست درگيرانه وجود داشت. وجود عالمان دورانديش و خردمند در بين شيعيان و سنّيان و قدرتى كه اينان با نزديكى به مراكز قدرت به دست مى‏آوردند، موجب مى‏شد كه موانعى در برابر غوغاسالارانى از هر دو جريان - كه با بهره‏گيرى از احساسات تند عاميانه، همواره در صدد ايجاد فتنه بودند - ، ايجاد كنند.
مرحوم قزوينى، داستان تأمّل برانگيزى از يكى‏از بزرگان شيعه در مورد تقديم فردى سنّى مذهب بر شيعه مذهب نقل مى‏كند:
من نيز شنيدم از رئيس شيعت و پير سادات سيّد سعيد فخر الدين شمس الاسلام الحسن - رحمة اللَّه عليه - گفت: روزى در پيش مجد الملك بودم، در خدمت پدرم حاضر بودم، سيّد على علوى - رحمة اللَّه عليه - ، دو بازرگان غريب در آمدند يكى از حلب و ديگرى از ماوراء النهر؛ ماوراء النهرى، عُمَر نام و حنيفى بود، و حلبى، على نام و شيعى بود، هر دو برسلطان مبلغى قرض داشتند. مجد الملك بفرمود تا ماوراء النهرى را كه عُمَر نام بود از خزانه زر نقد بدادند و على حلبى را حوالت ساختند باشهر. مردكى فرّاش حاضر بود گفت: خداوندا! عجب نيست عمر را نقد مى‏دهد و على را نسيه؟! گفت: مى‏دانم؛ امّا تا جهانيان بدانند كه در پادشاهى و معامله تعصّب روا نباشد. و طرفه نباشد كه من


عبدالجليل رازي قزويني
72

بين ديدگاهى كه نويسنده كتاب بعض فضائح الروافض به شيعه نسبت مى‏دهد و بين ديدگاه راستين شيعه، فرق مى‏گزارد و اوّلى را ديدگاه غُلات، حشويه و ديگر فِرَق منحرف و دومى را ديدگاه شيعه معرفى مى‏كند كه در ديدگاه دوم با حرمت قابل توجّهى از خلفا و بويژه از شيخين ياد شده است. به عنوان نمونه مى‏نويسد:
حديث بوبكر و عمر در مواضع برفت كه حوالات چنين بر شيعه اصوليه بى اصل و بى مغز است و ايشان را صحابه و ياران رسول دانند و مذهب همين است كه پايه و منزلت على ندارند، و هر حوالت كه بيش از اين است، دروغ است، و سرمايه مجبّرى را بنشايد.۱
شايد يكى از علل اين همزيستى، شعور و احساس مسئوليتى بود كه بعضى از عالمان دينى مذاهب در باره حفظ جان و مال مردم داشتند و گاه از راه تقيّه، دست به اقداماتى مى‏زدند كه چندان خوشايند آداب و سنن متداول بينشان نبود. به تعبير ديگر، اين همزيستى و تعامل، در حقيقت براى حفظ موازنه بود و نه از سر اعتقاد به اين كه همزيستى مسالمت‏آميز، دستور دينى است و يا آن كه به پيشرفت امور كمك مى‏كند و راه را براى رفع كدورت‏ها باز مى‏كند و مذاهب گوناگون را به پيروان مذاهب ديگر، بهتر نشان مى‏دهد و موجب بالارفتن سطح آگاهى افراد مى‏گردد، گرچه اين نتيجه در هر صورت، در زندگى مسالمت‏آميز مذهبى حاصل مى‏شود.

1.همان، ص ۵۱۴.

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68654
صفحه از 172
پرینت  ارسال به