على را حرمت دارم و دوست دارم. و اين معنى از وى پسنديده داشتند.۱
اين گونه برخوردها گوياى تيزهوشى سياسى رهبران دينى در آن روزگار ناآرامى بود كه به سادگى مىشد احساسات مذهبى مردم را بر انگيخت. اعتراض مرد فرّاش به رفتار مجد الملك، به خوبى گوياى نوع تفكّر جامعه آن روز بود و مجد الملك، اين موضوع را به خوبى درك كرده بود و مىدانست كه در چنين محيطى كه ارجگذارىها بر اساس گرايشهاى مذهبى است و نماد آن نامهايى است كه افراد بر خود مىنهند، مديريت، نيازمند ظرافتهايى است كه از هركسى برنمىآيد.
ه . درگيرىهاى مذهبى و قومى
از آن جايى كه در برهههايى از اين دوره، گرايشهاى عرفانى و فلسفى به شدّت سركوب شده بود و فيلسوفان را با ملحدان و باطنيان، يكى مىدانستند و همه قدرت در دست فقيهان و متكلّمان قرار داشت، درگيرىهاى مذهبى به گستردگى در سراسر جهان اسلام رواج داشت. بعضى از فقيهان گرايشها، گرايشهاى ديگر را به الحاد و كفر و خروج از راه و رسم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله متّهم مىكردند. جنگ و درگيرىهاى مذهبىاى كه گاه به كشتارهاى وسيعى مىانجاميد، در اين روزگار به وفور وجود داشت. عبد الجليل قزوينى، از اين اتّهامزنىها و درگيرىهاى فراوان بين طرفداران مذاهب، گزارشهاى بسيارى در كتاب خود آورده است.