77
عبدالجليل رازي قزويني

به گردن آن كس كه ابتدا كرده است، ربّنا لا تؤاخذنا إن نسينا أو أخطا نا.۱
اين كه گناه بدگويى را به گردن طرفى انداخته شود كه آغازگر بدگويى است، چاره كار نيست و چيزى از زشتى آن نمى‏كاهد؛ امّا چه بايد كرد؟ وقتى عصبيت بر همه چيز غلبه مى‏كند، زمام اختيار از دست بيرون مى‏شود!

و. رواج زندقه و دين‏گريزى‏

به موازات فشارهاى سياسى - كه بر بعضى گرايش‏هاى ايرانى وجود داشت - ، زمينه روى‏گردانى از دين و گرايش به بى‏دينى افزون‏تر مى‏شد و تبليغات ضدّ دينى، روز به روز افزايش مى‏يافت. بديهى است افرادى كه در پى اتّهام‏هاى بى جا از دم شمشير مى‏گذشتند، زمينه مناسب را براى داعيه‏داران بى‏دينى و به تعبير دقيق‏تر، دينى كه عرب‏هاى فاتح با خود آورده بودند، آماده‏تر مى‏كرد. اين گرايش، از زمانى زمينه پيدا كرد كه شمارى از افراد غير عرب، با ديدن رفتار و كردار عرب‏هاى فاتح، به اين نتيجه رسيدند كه: دينى به نام اسلام وجود نداشت و در واقع، اسلام ابزارى براى سلطه عرب‏ها بر جوامع ديگر بود. اين گرايش، تندترين بازتابى بود كه رفتار غير قابل توجيه كارگزارن اُمَوى و عبّاسى در ايران و بعضى كشورهاى ديگر به وجود آوردند و در نتيجه، كسانى را به فكر بازگشت به گذشته خود تشويق كردند.

1.همان، ص ۱۹۰.


عبدالجليل رازي قزويني
76

خبرندگان ساوه، و دبّاغان نهاوند، و بيّاعان اصفهان، و خارجيان كره، و كلان آمل، و خران اهواز، و رندان دركنده، و قدان پالانگران، همه به بهشت روند براى آن كه كفر و فساد و عصيان به مشيّت و اراده خداى تعالى گويند، و على را قتال گويند.۱
نويسنده اين عبارت‏ها از هر دو سو، عالمان دينى هستند. افرادى كه مى‏دانند بدگويى هرگز از سوى دينْ توصيه نشده و به شدّت از آن نهى شده است. اين سخنان، از قلم افرادى است كه خود روايات بسيارى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، صحابه و امامان عليهم السلام در باره عفّت زبان و ادب گفتمان خوانده و شنيده و نقل كرده‏اند. هر دو واعظ بودند و مردم را به اخلاق و ادب فرا مى‏خواندند؛ امّا چه بايد كرد وقتى كه فرهنگ توده‏هاى عوام مذاهب خود را بر جامعه غالب مى‏كند، عالم و غير عالم در اين سراشيبىِ اخلاقى فرو مى‏غلطند و چنين عنان قلم را در اختيار بى‏نزاكتى مى‏گذارند. در صورتى كه فردى چون عبد الجليل با آن عظمتش گاه چنين به تندنويسى فرو مى‏غلطد، از كسانى چون نويسنده بعض فضائح الروافض - كه انگيزه اش از نگارش كتاب، تحريك احساسات توده‏هاست - چه انتظارى بايد داشت؟! عبد الجليل، خود به خوبى بر زشتىِ خروج قلم از دايره نزاكتْ آگاه هست، از اين رو در جايى مى‏نويسد:
و اگر زلّتى در قلم ما آيد در اين جواب، وزر و بال آن هم

1.همان، ص ۲۷۷ -۲۷۸.

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68382
صفحه از 172
پرینت  ارسال به