79
عبدالجليل رازي قزويني

به راه انداختند، و راه را براى اتّهام عليه الموتيان هموارتر كردند؛ امّا زندقه به طور كلّى، اتّهامى سياسى بود كه حاكمان عليه مخالفان خود به كار مى‏گرفتند و اين تعبير نخست در زمان اُمويان پا به ادبيات دينى گذاشت.
در باره زنادقه، بحث‏هاى مفصّلى در منابع انجام گرفته است. در كتاب‏هاى احتجاجى، معمولاً يكى‏از اطراف بحث، فردى بود كه به زنديق اشتهار داشت. از اين رو، در كتب روايى مسلمانان نيز اين تعبير به وفور به كار رفته است و مى‏توان در مناظرات امام رضا عليه السلام نامى از اين افراد را ديد. اين واژه با آن كه ظاهراً واژه‏اى است كه در مباحث كلامى كاربرد دارد و معمولاً در احاديث هم در همين حوزه به كار رفته، با اين حال، عمده كاربرد آن در جنگ‏هاى مذهبى‏اى بود كه پشتوانه قدرت داشتند و معمولاً هر گروهى، گروه ديگر را با اتّهام زنديق يا ملحد و امثال آن، مورد تهاجم قرار مى‏داد و زمينه نابودى آنان را به وجود مى‏آورد.
گستره كاربرد اين واژه را به هيچ عنوان نمى‏توان محدود كرد؛ زيرا هر گروهى، گروه ديگر را به الحاد و زندقه متّهم مى‏كرد. آقاى تابان در اين باره مى‏نويسد:
مى‏توان گفت مفهوم و مدلول زنديق، هيچ گاه به يك صورت باقى نمانده؛ بلكه در زمان‏ها و مكان‏هاى مختلف، تغيير مى‏كرده است. نه تنها مانويان و مزدكيان و فيلسوفان و منطقيانْ زنديق خوانده شدند، بلكه روافض و اهل اعتزال نيز از اين نسبتْ بى‏بهره نمانده و گاه‏گاه چنين عنوانى يافته‏اند. خوارزمى در مفاتيح العلوم، زنادقه و مانويه و مزدكيه را مترادف يكديگر خوانده است. ابوالمعالى در


عبدالجليل رازي قزويني
78

بسيارى از تلاش‏هايى كه سرداران ايرانى براى خروج از سيطره حاكمان عرب انجام دادند، در آغاز از اين آبشخور تغذيه مى‏شد، گرچه در بين راه مجبور مى‏شدند در اهداف خود تعديلى ايجاد كنند و اگر چنين نمى‏كردند، از سوى قدرت‏هاى وقت، متّهم به زندقه مى‏شدند. بازتاب ديگر رفتار افراد ياد شده، آن بود كه تفسيرى كه حاكمان وقت از دين داشتند و بر اساس آن رفتار مى‏كردند، تفسيرى اشتباه بود و بايد از آن روى برتافت و به تفسيرى كه جريان علوى از دين داشتند، رو آورد. اين بازتاب، نمود خود را در شكل قيام‏هاى علوى نشان مى‏داد كه در وقت‏هاى مناسب در سرتاسر ايران، قيام‏هايى به راه مى‏انداخت و حركت‏هايى ايجاد مى‏كرد. فلسفه قيام افرادى چون ابومسلم خراسانى كه موجب به قدرت رسيدن عبّاسيان گشت و يا تلاشى كه آل بويه انجام دادند و يا حكومت‏هاى محلّى زيدى كه در پاره‏اى از مناطق به وجود آوردند، بازتاب همين انديشه بود. گاه نيز كه همه راه‏ها را فراروى خود بسته مى‏ديدند، دست به ترور مى‏بردند و موانع فيزيكى را از سر راه خود برمى‏داشتند.
در ادبيات رسمى آن روز، هر دوى اين بازتاب‏ها عنوان الحاد داشت. در مواردى به طور رسمى، الحاد و كنار گذاشتن اسلام از زندگى روزمره مردم اعلان مى‏شد. اگر در نوشته‏هاى افرادى چون قزوينى، الموتيان به الحاد متّهم مى‏گردند، با آن كه بنيان‏گذار آن هرگز ابراز الحاد نكرد، به آن خاطر بود كه بعضى از جانشينان افراطى وى از قبيل كيامحمّد و فرزندش كه مرام اباحى‏گرى را براى مدّتى در بين الموتيان

  • نام منبع :
    عبدالجليل رازي قزويني
تعداد بازدید : 68404
صفحه از 172
پرینت  ارسال به