بيان الأديان و عبد الجليل قزوينى در نقض و نشوان الحميرى در الحور العين و يافعى در مرآة الجنان و عبرة اليقظان، قرمطيان را زنديق مىنامد و بيهقى، معتزلى و زنديقى و دهرى را در يك رديف ذكر مىكند. مفهوم زنديق در نظر افراد مختلف، فرق مىكرد و چه بسا افرادى، ديگران را ملحد و زنديق خواندهاند و حال آن كه ديگران آنان را متّهم به الحاد و زندقه كردهاند.۱
با اين حساب مىتوان گفت كه گسترش زندقه و الحاد در زمان مرحوم قزوينى، دقيقاً به مفهوم زندقه در ادبيات سياسى همان روز است و زمانى كه قزوينى و نيز نويسنده بعض فضائح الروافض از شيوع زندقه و الحاد بحث مىكنند، به معناى گسترش نفوذ پيروان فاطمى، الموتيان و يا قرمطيان در آن عصر است؛ زيرا اين گروهها عمده مخالفان دستگاه خلافت عبّاسيان و سلجوقيان بودند.
ز. رونق ادبيات
دوره سلجوقيان و بويژه عصر ملكشاه و سلطان سنجر را كه اوج شكوه و قدرت سلجوقيان مىدانند، عصر طلايى شعر و ادب فارسى است.۲ سبك اين دوره، سبكى بين خراسانى و عراقى بود. در اين دوره، شاعران بسيارى پا به عرصه گذاشتند كه مىتوان به اسدى طوسى (زنده به سال 447ق)، اسعد گرگانى (م ح 466 ق)، مسعود سعد سلمان (م515ق)،