85
عبدالجليل رازي قزويني

علويان اگر مالى و ملكى دارند به كسب دست و رنج به دست آورده‏اند و موروث و مكتسب ايشان است كه اگر از بركات عُمَر بودى، همه علويان را بودى نه بهرى را دون بهرى، تا علوى هست كه سير اشكم نان نمى‏ياود و هست كه طوق زر در گردن اسب دارد. پس منّت خداى را باشد كه: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فى الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ» خود آن را شكرش مى‏كند كه آهريده است و داده و «وَ أمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» اين منّت نه بوبكر راست و نه عمر را و نه عثمان را و نه على را، منّت خداى راست كه بيافريده است و بداده.۱
اين دو گزارش، در يك نكته اتّفاق نظر دارند كه شيعيان از جمله افراد برخوردار جامعه آن روز بودند و طبقه مرفّه را تشكيل مى‏دادند. گرچه در سخن قزوينى تصريح شده كه همه شيعيان از امكانات مالى برخوردار نبودند، با اين حال، گزارش‏هاى متعدّدى كه وى از تلاش بزرگان شيعه براى انجام دادن كارهاى خير مى‏دهد و شمار تأسيسات و مراكز علمى و فرهنگى و عام المنفعه‏اى كه توسّط شيعيان ساخته شده و پاره‏اى از آنها هنوز هم باقى است، گوياى برخوردارىِ شيعيان از امكانات مالى بالاست.
قزوينى در اين كتاب در موارد بسيارى، از تلاش شيعيان براى ايجاد مراكز عام المنفعه ياد مى‏كند و نيز اموالى كه بزرگان شيعه براى

1.همان، ص ۴۳۹.


عبدالجليل رازي قزويني
84

سنّت است، با اين حال، مى‏توان در لابه‏لاى اين كتاب، اشاره‏هاى فراوانى به مناطق مختلف شهر رى و جغرافياى انسانى و مذهبى را مشاهده كرد و از اين نظر، از جمله كتاب‏هاى قابل استفاده است.

ب. سطح برخوردارىِ مالى شيعيان‏

با اين كه كتاب نقض، ردّيه‏اى بر كتابى است كه به انگيزه تخريب چهره شيعه نوشته شده، با اين حال، نويسنده آن در موارد مختلف به بهانه‏هايى، اطلاعاتى در اختيار مى‏گذارد كه براى روشن شدن وضع مردمان ساكن رى، كمك شايانى مى‏كند. از جمله اين كه هر دو يعنى نويسنده كتاب بعض فضائح الروافض و نيز عبد الجليل قزوينى گزارش مى‏دهند كه وضع شيعيان در زمان آنان بسيار خوب بود و از امكانات بسيارى برخوردار بودند. نويسنده بعض فضائح الروافض، اين وضع را زاييده فتوحات عُمَر مى‏داند و بر شيعيان منّت مى‏نهد و مى‏نويسد «و اكنون كه روافض، با مال و ملك اند و علويان، با اموال و املاك، از بركات فتوح عُمَرى است».۱ عبد الجليل هم برخوردارى شيعيان را انكار نمى‏كند و آن را لطف و نعمت الهى مى‏داند و مى‏نويسد:
آرى گير كه هست، امّا كور نيست، بايد كه ببيند اين نعمت در اين ديار و بلاد مشترك از ميان مسلمانان و مشركان، و جهودان و مؤمنان، و موحّدان و ملحدان و علويان و رشنيقان و تركان و تاجيكان، پس خواجه نوسنّى نمى‏دانم كه تاختن چرا بارسراى علويان آورده است خاص...

1.نقض، ص ۴۳۸.

تعداد بازدید : 74902
صفحه از 172
پرینت  ارسال به