115
فرهنگ‌ نامه مرثيه‌سرايي و عزاداري سيدالشهدا عليه السلام

كردند» ؛1
- گزارش‏هاى مربوط به هجوم به خيمه‏ها ، مانند: تصريح به كتك خوردن اهل حرم امام عليه السلام‏2 و كشيدن زيرانداز از زير امام زين العابدين عليه السلام و بر زمين افكندن ايشان ،3 و زيرِ دست و پا ماندن برخى از كودكان‏4 و دستور امام زين العابدين عليه السلام به عمّه‏اش زينب عليها السلام كه : «عَلَيكُنَّ بِالفرار ؛ بر شما بادْ فرار!» در پاسخ چاره‏جويى او ،5 و سرشمارى كودكان كاروان در پايان كار و مشخّص شدن اين كه دوتن از آنان در نقطه‏اى جان داده‏اند ،6
- گزارش چگونگى آمدن بنى اسد براى دفن اجساد شهدا و اين كه امام زين العابدين عليه السلام در باره كمك آنان در دفن پدر بزرگوارش فرمود: «مَعى مَن يُعينُنى ؛ همراه من ، كسى هست كه مرا يارى كند» و خطاب به پدرش فرمود : «أمّا الدُنيا فَبَعدك مُظلمة ؛ دنيا پس از تو ، تاريك است» و اين كه روى قبر پدر با انگشت نوشت : «هذا قَبرُ حُسَينِ بنِ عَلِىِّ بنِ أبى طالِبٍ الَّذى قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً ؛ اين ، قبر حسين بن على بن ابى طالب است كه

1.تذكرة الشهداء : ص ۳۴۷ .

2.المنتخب ، طريحى : ص ۱۸۳ ، عنوان الكلام : ص ۲۱۳ .

3.نور العين : ص ۵۳، مقتل الحسين منسوب به ابى مخنف : ص ۱۵۴ ، معالى السبطين : ج ۲ ص ۵۱ .

4.وفيات الأئمّة : ص ۱۶۰ .

5.معالى السبطين : ج ۲ ص ۵۲ .

6.معالى السبطين : ج ۲ ص ۵۳ .


فرهنگ‌ نامه مرثيه‌سرايي و عزاداري سيدالشهدا عليه السلام
114

مؤمنان عليه السلام رفت ، تقاضا كرد كه ايشان ، او را «فاطمه» خطاب نكند تا فرزندان زهرا عليها السلام به ياد مادرشان نيفتند ؛۱
- گزارش ماجراى جلوگيرى برخى از اهل بيتِ امام عليه السلام از حركت اسب ايشان و تقاضاى پايين آمدن از اسب و يا بوسيدن زيرِ گلوى ايشان ،۲ و نيز گفتن جمله «مَهلاً مهلاً ، يا ابن الزهراء!» . گفتنى است كه اين جمله ، حتّى در منابع ضعيف هم يافت نشد . تنها در أسرار الشهادات آمده است كه :
فأرادَ عليه السلام أنْ يَخرُجَ مِنَ الخيمة ، فلَصَقَت بِهِ زَينبُ عليها السلام فقالت : مَهلاً يا أخى ! توقَّف حتّى اُزَوِّدَ مِن نَظَرى و اُوَدّعَك .۳
امام عليه السلام تصميم گرفت كه از خيمه بيرون برود ، كه زينب عليها السلام خود را به اوچسبانْد و گفت : برادرجان ! آهسته ! درنگ كن تا تو را كاملاً ببينم و با تو خداحافظى كنم .
- گزارش سراسيمه آمدن زينب عليها السلام نزد امام زين العابدين عليه السلام در خيمه ، پس از شهادت امام حسين عليه السلام و پرسيدن علّت دگرگون شدن اوضاع عالَم ، و سخن امام عليه السلام به وى كه : «اى عمّه ! دامن خيمه را بالا بزن» و نگاه كردن امام عليه السلام به سر بُريده پدر و مخاطب قرار دادن زينب عليها السلام كه : «اى عمّه ! مُهيّاى اسيرى باشيد ، كه پدرم را شهيد

1.اين مطلب را در هيچ مصدر معتبر يا غير معتبرى نيافتيم و اساساً در منابع معتبر ، هيچ گفتگويى از اين بانو با امير مؤمنان عليه السلام يا فرزندان ايشان در هيچ موردى ثبت نشده است .

2.أنوار المجالس : ص ۹۸ ، تذكرة الشهداء : ص ۳۱۱ .

3.أسرار الشهادات : ج ۳ ص ۵۶ .

  • نام منبع :
    فرهنگ‌ نامه مرثيه‌سرايي و عزاداري سيدالشهدا عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 99971
صفحه از 133
پرینت  ارسال به