تفاسير روايی قرن يازدهم هجری - صفحه 238

تفاسير روايى قرن يازدهم هجرى

(رويكردى دوباره به تفسير روايى)

محمّد فاكر ميبدى

مقدمه

دانش تفسير، در آغاز، بخشى از علم حديث به شمار مى رفت تا اين كه در نخستين گام تكامل خويش از اين علم جدا شد و به صورت علمى مستقل درآمد و بر پايه آن، در كنار ديگر مجموعه هاى روايى، تفسيرهاى روايى (چون تفسير على بن ابراهيم قمى و تفسير عياشى و تفسير فرات كوفى) ظهور نمود.چنانكه تفسيرهايى منسوب به ائمه(ع) و يارانشان، مانند تفسير صاحب عسكر ـ امام هادى(ع) ـ و تفسير منسوب به امام عسكرى(ع)، نيز وجود داشت. ۱

1.الذريعة، ج۴، ص۲۸۲؛ گفتنى است همچنانكه ابن نديم در «الفهرست» و شيخ آقا بزرگ تهرانى در «الذريعة» (ج۴، ص۲۵۱) اشاره مى كنند، ابوالجارود زياد بن منذر، متوفّاى ۱۵۰ هجرى و رئيس فرقه زيديّه جاروديّه و از اصحاب امامان سجّاد و باقر و صادق(ع) نيز تفسير خود را پيش از انحرافش و تنها از امام باقر(ع) روايت مى كند. امّا تفسير او، همان روايات تفسيرى است كه امام به صورت متفرّق بيان داشته اند و او آنها را يكجا گرد آورده است و به نام راوى نيز مشهور شده؛ به خلاف دو تفسير عسكرى و صاحب العسكر، كه اگر چه در برخى موارد، مشابه تفسير ياد شده اند، امّا از همان ابتدا به نام تفسير امام، شهرت داشته اند. بايد اضافه كرد كه در عصر ائمّه(ع)، تفاسير روايى ديگرى (همچون تفسير ابوالجارود) نيز وجود داشتند كه خود، بخشى از حديث به شمار مى رفتند؛ مانند تفسير عطيّه، تفسير كلبى، تفسير مقاتل، تفسير بطائنى و….

صفحه از 262