رابطه فقه و حديث - صفحه 38

رابطه فقه و حديث

آية الله على مشكينى

ششمين نشست حديث پژوهى با عنوان «رابطه فقه و حديث» به همّت مركز تحقيقات دارالحديث و به تاريخ 13 / 8 / 1378 در تالار اجتماعات مدرسه دارالشفا در قم برگزار گرديد. سخنران اين نشست, حضرت آيةالله على مشكينى بود.
متن حاضر, حاصل اين نشست است, با اندكى ويرايش. علوم حديث
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد الله الذى جعلَ حديثاً واحداً من صادقٍ خيراً من الدنيا و ما فيها, ۱ و جعلَ حديثَين ننتفع بهما أو نعلّمهما غيرنا خيراً من عبادة ستّين سنة ۲
والحمد لله الذى جعلَ كتابه حديثاً, فقال: «اللهُ نَزّلَ أحسنَ الحديث كتاباً متشابهاً»۳و قال: «فبأيّ حديثٍ بَعدَه يؤمنون؟»۴
والحمد لله الذى وفّقنا لأخذ الحديث من نبيّه بأحسن طريقٍ و أمتن سبيلٍ, طريق أهل بيته المؤيَّد بنصّ «ما إن تَمَسَّكْتُم بهما لَن تَضلُِّوا» ۵
والحمد لله الذى شرع لنا القلم…
وصلّى الله على نبيّه الذى أمرنا بالكتابة   فقال: «قَيّدوا العلمَ بالكتابة» ۶ و على عليٍّ وليّه و وصيّ نبيّه الذى كتب كتابَ حديثٍ بإملاء النبى ـ إنسانٍ ليس فوقَه إنسان ـ و كتابَ حديثٍ بإملاء فاطمة ـ امرأةٍ ليستْ فوقَها امرأة ـ و على أئمّتنا الذين أخذوا الحديث عن النبى من غير انقطاعٍ و انفصالٍ و لم يمنعونا بعده عن كتابة الحديث, بل أمرونا بحفظه و ضبطه و روايته عن الثقات…
ابتدائاً از آقايانى كه اظهار محبّت كردند و وقتى براى بنده تعيين كردند كه درباره «رابطه فقه و حديث» بحث كنيم, تشكّر مى كنم. از شما حضّار گرامى هم متشكّرم كه وقت عزيزتان را صرف شنيدن سخنان بنده مى فرماييد. همين جا پوزش مى خواهم از عزيزان, به خاطر اين كه وضع مزاجى ام مساعد نيست و ممكن است نتوانم خوب و مرتّبْ سخن بگويم, و لذا اگر كسى از آقايانْ خسته شد, مجاز است در وسط صحبتم برود. امّا اين كه با وجود ضعف جسمى با كمال رغبت به اين مجلس آمدم, نكته اى دارد كه در پرانتز, خدمتتان عرض مى كنم.
حوزه هاى ما, بخصوص قبل از پيروزى انقلاب, فقه بودند و فقه! ده ها سال بود كه زندگى يك طلبه در حوزه هاى شيعه با فقه آغاز مى شد و با فقه تمام مى شد. طلبگى, يك راه طولانى اى بود كه با ورود به فقه, شروع مى شد و از ميان فقه مى گذشت و پايانش را هم در فقه, مشخّص كرده بودند: «القدرة على استنباط الأحكام الشرعية عن أدلّتها التفصيلية». عنوان اين هدف و اين مُنتها «آية اللّه العظمى شدن» بود و «نوشتن توضيح المسائل»! هر كس وارد حوزه مى شد, اين راه بر او تحميل مى شد. قهراً همه نمى توانستند اين راه را تا انتها بروند: عدّه اى استعدادش را نداشتند, عدّه اى وسايل برايشان فراهم نبود, عدّه اى هم استعدادشان را در مسير هاى ديگرى كشف مى كردند. اين طور بود كه در ميانه اين راه, خيلى ها جدا مى شدند و يا مى ايستادند و حوزه هم با آنها كارى نداشت; يكى واعظ مى شد, يكى روضه خوان يا مسئله گو مى شد, يكى امام جماعت مى شد, يكى هم به كسب يا كشاورزى يا… مى پرداخت.
  آن حوزه بى نظم, آن حوزه يك بُعدى, با انقلاب اسلامى ـ بحمد اللّه ـ متحوّل شد و ديگر علوم دين (مثل : حديث و علوم حديث, تفسير و علوم قرآن, كلام, علوم عقلى, تبليغ, و…) در آن, جايگاه پيدا كردند و راه, سر و سامان گرفت و هدف, روشن شد: حوزه بايد به نياز جامعه شيعه, امّت اسلام و بلكه همه انسان ها به دين و معارف الهى, جوابگو باشد. البته حوزه امروز, تا رسيدن به اين هدف, فاصله زيادى دارد; ولى خوش بختانه امروز, هدف حوزه, مشخّص است و راه طلبه روشن است و استعدادهاى او به كار مى افتد و كم تر اتلاف مى شود.
بايد رفت به سمت اين كه پيام خداوند, به گوش و بلكه به جان همه بشر برسد. همه بشر, امّت پيامبر گرامى اسلام اند. كتاب خدا, كتاب همه بشر است. پيامبر اكرم و قرآن كريم, فرستاده خداوند به سوى همه انسان ها هستند. پس ما بايد اين پيام و اين پيامبر را به همه جهانيان معرّفى كنيم. من اين جلسه امروز را و اين بحث ها و تحقيقات حديثى را كه در حوزه قم پا گرفته, تلاش ها و ابتكاراتى در آن مسير مى بينم و لذا شايسته تقدير مى دانم.
امّا درباره موضوع اين نشست (رابطه فقه و حديث), عرض خواهم كرد كه فقه چيست و حديث چيست و بعد, رابطه اين دو را هم خواهم گفت.

1.المحاسن, ج۱, ص ۳۵۶.

2.بحارالأنوار, ج۲, ص ۱۵۲.

3.زمر, آيه ۲۳.

4.اعراف, آيه ۱۸۵.

5.سنن الترمذى, ج ۵, ص ۶۶۲(ح ۳۷۸۶).

6.المستدرك على الصحيحين, ج۱, ص ۱۰۶; بحارالأنوار, ج۲, ص ۱۵۱.

صفحه از 44