شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 202

أي : خسار .
وجُرأت : دليرى كردن بر عصيان و بى باكى و مشغولى به گناهان .
سيّد : آقا و بزرگ و واجب الاطاعه .
ومولى : خداوندگار واولى به امر .
يعنى : زيانكار باد ، زيان كار بودنى و هلاك باد ، هلاك بودنى مر نفس مرا به جهت جرئت و دليرى او به سبب ارتكاب گناهان و مخالفت فرمان واجب الاطاعه بر آقا و خداوندگارِ خود .
فقرات شريفه ، ذمايم افعال و معايب احوال است / 175 / و تقديم اظهار عجز و قصور بر اداى شكر و عبوديت حضرت معبود تا به اجابت اقرب باشد ، و تعليم امّت است ، و الاّ عصمت ايشان ، ثابت است و بعد از اظهار نِعَم و احسان و اقرار به معايب نفس و گناهان ، شروع به سؤال از درگاه مَلِك مُتعال نموده تا به اجابت ، اقرب باشد .

إِلهِي ! قَرَعْتُ بَابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ رَجَائِي

قَرْع : [ در ] كوفتن ؛ يعنى : اى خداى من ! كوبيده ام درِ رحمت تو را به قوّت ، يا به دست اميدوارى خود و حُسن ظنّى كه به جناب تو دارم كه هميشه مرحمت و احسان فرموده اى و هرگز تعجيل در عقوبت نفرموده اى . در اين صورت ، باب رحمت ، استعاره بالكنايه است ، و همچنين يَدْ و رجا وقَرْع ـ كه از ملايمات است ـ ترشيح خواهد بود .

وَهَرَبْتُ إِلَيْكَ لاَجِئاً مِنْ فَرْطِ أَهْوَائِي

هَربْ : گريختن .
لاجئ : پناه گيرنده .
أهواء : جمع هوا ، به معنى خواهش .
يعنى : اى خداى من ! گريخته ام به سوى درگاه تو از هر چه رضاى تو در آن نباشد ، در حالتى كه پناه گيرنده ام به سوى درگاه تو از بسيارىِ خواهش هاى نفس خود .

صفحه از 231